نويد شاهد – شهيد «شعبان قلى زاده» در وصيت نامه خود مى گويد: «اکنون افتخار می کنم که بنام پاسدار انقلاب اسلامی با کفار و ضد انقلابیون می جنگم و نیز افتخار می کنم که به آرزوی دیرینه ام مى رسم.» گزيده وصيتنامه اين پاسدار شهيد را در نويد شاهد مازندران بخوانيد.

افتخار مى كنم كه پاسدارم

به گزارش نويد شاهد مازندران، شهيد شعبان قلى زاده پنجم آذر 1337 در شهرستان رامسر چشم به جهان گشود. پدرش محمد و مادرش نرگس نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته علوم طبيعى درس خواند و ديپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. بيست و پنجم فروردين 1360 در شوش بر اثر اصابت تركش نارنجك به شهادت رسيد. پيكر او را در گلزار بهشت زينبيه زادگاهش به خاك سپرده شد.

متن وصيت نامه شهيد:
بسم الله الرحمن الرحیم
پس از درود و سلام بر همه براردان و خواهران و پدر عزیز و مادر مهربان و کلیه دوستان و آشنایان، می خواهم چند کلمه ای از خود به یادگار بگزارم و خاطر بازماندگان را شاد نمایم، پس از تبریک و تهنیت به شما که مقدمات سفر بزرگ مرا فراهم ساختید.

آرزوى ديرينه
شما یا پدر و مادر رشید و شجاع من، مرا که هنوز تازه صحبت کردن و یا راه رفتن را آموخته بودم برای تحصیل قرآن و معارف دینی به مکتب خانه فرستادید و دوران پر از درد و رنج زندگی خودتان را و آن جوانی تان را صرف بزرگ کردن من نمودید و من می دانم و همه می دانند چه شبها و چه روزها برای اینکه من شاد باشم، ناراحتی ها و رنجها و بی خوابیها را تحمل کردید. اکنون که به حدی از رشد جسمی و فکری رسیده ام که بتوانم در درجه اول اسلام را پاسدار باشم و در ثانی وطن خود را و این مجال را به من دادید که در راه رسیدن به خدای بزرگ به آرزوی دیرینه خود، به شهادت برسم از شما تشکر می کنم و بسیار خوشحال هستم که در دامان چنین کسانی بزرگ شده ام و خوشحالم مادری چون تو و پدری چون تو دارم و اکنون اگر نتوانستم حاصل زحمات شما را جز این راه تأمین نمايیم. یقین دارم خداوند بزرگ در آخرت شما را از آن بی نصیب نماید، اکنون افتخار می کنم که بنام پاسدار انقلاب اسلامی با کفار و ضد انقلابیون می جنگم و نیز افتخار می کنم که به آرزوی دیرینه خود یعنی در زمانیکه امام امت خمینی بزرگ در کنار من و امت اسلامی هستند و صدقه راه او می شوم.

خدایا از تو می خواهم که، مرا جز پاسداران راستین انقلاب اسلامی قرار بده و راهی جز رضای تو و نیتی جز رستگاری و سعادت امت اسلامی در سر ندارم. خواهران و برادران اگر به خاطر اینکه من کشته شده ام اشک بریزید و زاری کنید مفهومی ندارد، در ضمن بدانید که سپاه پاسداران در قلب من و در تمام روح من و در تمام وجود من ریشه دوانده و تنها راه نجات و پناهگاه مستضعفین است.
خدایا، سپاه پاسداران را از تهمتهای ناروا و شایعات بی اساس دور دار، خدایا ریشه کسانی که مردم را نسبت به سپاه پاسداران بدبین می کنند و همچنین کسانی که بنام پاسدار انقلاب اسلامی می خواهند این ارگان مردمی را لکه دار کنند قطع بفرما.

مسلمان واقعى
دیگر عرضی ندارم و وصیتم این است که پیش از اینکه به یک سازمان، یا حزب، یا گروهی باشید یک مسلمان واقعی باشید. اتحاد خود را حفظ کنید و با مارکهای گوناگون از هم فاصله نگیرید.

(اگر جسدم رسید، انشاالله که نمی رسد) مرا در زکی محله دفن نمايید که تنها کنار مستضعفین و بیچارگان بخوابم و دیگر اینکه تمامی خرج من فقط از پول خودم باشد نه سپاه.

باز هم تذکر می دهم، پیش از اینکه به فکر خودتان باشید به فکر سپاه و اسلام باشید.

سخنهای امام خمینی را آویزه گوش خودتان قرار دهید و هیچگاه حرفهایی که می شنوید بدون تحقیق قبول نکنید.

خدا نگهدارتان ((برادرتان شعبان قلی زاده)) 29 اسفند 1358 ((خط امام پیروز است))
آن نه من باشم که رور جنگ بینی پشت من آن منم کافر میان خاک و خون ببینی سر
مادرم، چون مادر شهید برزگر رشید و شجاع باش.
درود بر تو مادر پاسدار

 

منبع:مركزاسنادبنيادشهيدوامورايثارگران شهرستان رامسر/

انتهاى پيام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده