نويد شاهد – «شهيد الياس يوسفى» در وصيتنامه خود مى گويد: «باید از وطن اسلامی خودمان دفاع کنیم تا این وطن اسلامی ما به دست خودمان باشد و نگذاریم دست این آمریکايی ها بر سر ما باشد.» گزيده وصيتنامه اين پاسدار شهيد را در نويد شاهد مازندران بخوانيد.

باید از وطن اسلامی خودمان دفاع کنیم

به گزارش نويد شاهد مازندران، شهيد الياس يوسفى يكم فروردين 1346 در روستاى وله موزو از توابع شهرستان گلوگاه به دنيا آمد. پدرش رضا و مادرش فضه نام داشت. در حد دوره راهنمايى درس خواند. به عنوان پاسدار ذر جبهه حضور يافت. يازدهم فروردين 1367 در حلبچه عراق بر اثر اصابت گلوله به سر و صورت شهيد شد. پيكر وى در گلزار شهداى امام زاده قاسم زادگاهش بخه خاك سپرده شد.

متن وصيت نامه شهيد:
بسم الله الرحمن الرحیم
«ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»
با درود و فراوان بر یگانه منجی عالم بشریت کشتی نجات بخش انسانهای مظلوم از بندها ناخدايی که کشتی را از وسط دریا بسوی ساحل حقیقت هدایت می کند.

سلام بر خمینی کبیر این مجاهد فی سبیل الله و چریک پیر و در هم کوبنده کاخ ستمگران و سلام بر رزمندگان جان بر کف اسلام که لباس رزم به تن پوشیدند و به میدان نبرد رفتند.

سلام بر خانواده های شهدا که چشم و چراغ این ملت هستند.
ما همه پاسداریم و برای شهادت آمده ایم و در راه رضای خدا بزرگ هر مصیبتی را می پذیریم و با زبونی و ضعف از معرکه خطر نمی گریزیم، ما آمده ایم که پرچم پرافتخار انقلاب اسلامی ایران را برافزایم، ما آمده ایم که جانبازی اصحاب حسین(ع) را زنده کنیم، شهادت در راه خدا افتخار ماست و آرزو کنیم که با کفن خونین در بارگاه خدای بزرگ حاضر شویم.

پدر و مادرم، اگر شهید شدن نصیب من حقیر شده برای من گریه نکنید برای سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (ع) گریه کنید، چون که تمامی برادران عشق به حسین پیدا کردند و برای حسین(ع) به شهادت می رسند تا قبر شش گوشه این سرور شهیدان را زیارت کنند.

مادرم، مبادا دلبستگی به من تو را از یاد خداوند متعال غافل کند. پدرم می دانم که چه زحمتهايی کشیده اید و برای من شبها بیداری کشیده اید و این رنجها را تحمل کرده اید و مرا بزرگ کردی که تا در آینده بتوانم عصای دست شما باشم، اما خداوند ما را به مهمانی خودش دعوت کرده است و انشاالله امانتی که خداوند به شما داده است به خود خداوند بدهید.

مادرم، می دانم پسر خاله ام شهید شده و شما خیلی ناراحت هستید اما چه باید کرد باید از وطن اسلامی خودمان دفاع کنیم تا این وطن اسلامی ما به دست خودمان باشد و نگذاریم دست این آمریکايی ها بر سر ما باشد. باید این صدام را نابود کنیم و انشاالله به کربلای حسین برسیم.

پدرم و مادرم، اگر بدی از من دیده اید مرا حلال کنید و همچنین از امت حزب الله و برادرم و خواهرانم می خواهم که مرا حلال کنند. آخرین صحبت من با پدر و مادر می کنم. مادرم مثل کوه استوار باش و مقاومت کن.

پدر و مادرم، در نمازهایتان امام را دعا کنید دیگر وقت شما را نمی گیرم و شما را به خدای متعال سپارم.
در ضمن نمازم را حجت الاسلام والمسلمین «حاج سید صابر جباری» بخواند و همچنین مرا در کنار قبر پسر خاله ام رمضان دفن کنید چون تمام عمرم خودمان را با هم بودیم حالا هم باید در کنار هم باشیم.

(خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار)

 

انتهاى پيام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده