يکشنبه, ۰۷ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۱۰
نوید شاهد - کتاب «بربلندای حلب» شرح خاطرات رزمنده مدافع حرم قاسم قاسمی از مقاومت نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران مقابل داعش توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.

 

«بر بلندای حلب»؛ روایتی از تکاوران مدافع حرم ارتش ایران مقابل داعش

 

به گزارش نوید شاهد به نقل از منانشر، کتاب «بر بلندای حلب» شرح خاطرات رزمنده مدافع حرم قاسم قاسمی از مقاومت نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران مقابل داعش توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.

بر بلندای حلب، روایت خاطرات قاسم قاسمی، رزمنده ارتش جمهوری اسلامی ایران است که در دومین گروه اعزامی ارتش، در اسفندماه سال1394، به عنوان نیروی مستشاری عازم سوریه شد و پس از استقرار در دمشق، به خلصه اعزام شد و در گردان حضرت قمربنی هاشم(ع) ماموریت خود را آغاز کرد. 

پس از آنکه نیروهای تکفیری از حضور تکاوران ارتش در جنوب حلب مطلع شدند، در 21 فروردین1395 همراه با ادوات سنگین و نیروی انسانی بسیار به مواضع مورد هدایت ارتش ایران، در سوریه حمله کردند.

در این عملیات وسیع که چند هزار نفر از نیروهای جبهه النصره و تکفیری‌ها  به جنوب حلب انجام داده بودند، تکاوران ایران دلاورانه ایستادگی کردند و سرانجام، این مقاومت منجر به شکست و عقب نشینی تکفیری‌ها شد.

شرح خاطرات قاسم قاسمی، ازقبل اعزام تا روزی که به خاک ایران باز می‌گردد و همچنین خاطرات شهدای ارتش و شرح عملیات‌ها، در این کتاب به نگارش درآمده است.

اگر می‌خواهید خاطرات یک رزمنده ارتش را از قبل اعزام به سوریه تا شب‌های عملیات در دل تکفیری‌ها تجربه کنید و صدای فریاد داعشی‌ها را در کوچه‌های برنه و زیتان بشنوید یا در میانه جنگ معنای انتظار و دلتنگی را درک کنید و در آخر از غم شهادت رفیقتان یک شبه موهایتان سفید شود! بربلندای حلب را بخوانید...

 

برشی از کتاب :


فرمانده گردانی بودم که یک گروهانم کامل از هم پاشیده بود، گروهان دیگرم هم، مهماتی برای جنگیدن برایش نمانده بود. از فرمانده گروهانم (محسن قوطاسلو) خبری نداشتم و فرمانده محورم هم در یکی از خانه‌های بی‌نام و نشان روستای برنه، با مرگ دست و پنجه نرم می‌کرد و نمی‌دانستم باید خودم را چگونه به او برسانم.

دوباره شعار دادن نیروهای دشمن شروع شده بود. صدایشان به حدی نزدیک بود که احساس می‌کردم داخل کوچه هستند. این حربه‌ی آنها کاری‌تر از جنگیدنشان بود و در این مواقع ترس را کاملا توی چهرۀ بچه‌ها می‌دیدم.

سریع دست به کار شدم و از صفرزاده خواستم که با صدای شعار، منطقه را به آشوب بکشد. خودم هم بلند شدم و با بچه‌ها شروع کردیم به شعار دادن!
نیمی از روستا یک پارچه صدا شده بود و هرچند تعدادمان بیشتر از بیست نفر نبود؛ ولی چون در سنگرهای متعدد و روی ساختمان‌ها مستقر بودیم، صحنه‌ی زیبایی خلق شده بود.

صفرزاده به سبک بچه‌های فاطمی شعار می‌داد. با صدای بلند و مردانه‌اش فریاد می‌زد: "نعرۀ... حیدری" و بقیه با تمام توانشان نعره می‌کشیدند: "یا علی...!"
ندای یاعلی، در کل روستا می‌پیچید و به دلهای‌مان قوت می‌داد. این موقعیت سنجی صفرزاده باعث شده بود که بچه‌ها از حضور هم مطلع شوند و بفهمند که در روستا تنها نیستند؛ ولی واقعا تعدادمان نسبت به دشمن خیلی کم بود و نم‌یدانستم با این تعداد نیرو و مهمات کم، تا کی می‌توانیم مقاومت کنیم و ا گر دشمن فشارش را بیشتر کند، وضعیتمان چگونه خواهد شد!

با کاری که بچه‌ها کردند، صدای دشمن میان نعره‌های مردانه‌ی بچه‌های فاطمی گم شد و به تدریج سکوتی مرگبار روستا را فرا گرفت...

"بربلندای حلب"؛ روایتی از مقاومت نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران مقابل داعش در قطع رقعی و 408 صفحه  به کوشش زهرا قربانی و قاسم قاسمی، توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد.

علاقه مندان جهت تهیه این اثر می‌توانند از طریق سایت رسمی انتشارات به نشانی nashreshahidkazemi.ir و یا درگاه اینترنتی manvaketab.ir مراجعه کنند.

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده