دریچه ای به شخصیت شهید آیت الله صدوق، از نگاه یک مجتهد دینی
نوید شاهد: ایشان پس از اتمام دروس سطح و فراگیری دروس عقاید، تفسیر و اخلاق از محضر بزرگان حوزه های علمیه، در درس خارج فقه حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی حاضر شده و به مدت پانزده سال، جرعه نوش محضر آن فقیه بزرگ گردیدند. ایشان دو دوره خارج اصول را در محضر حضرت آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری و آیت الله العظمی وحید خراسانی گذرانده اند. ایشان همزمان با تحصیل دروس معمول حوزه های علمیه به منظور فراگیری فلسفه و عرفان در محضر حضرات آیات حسن زاده آملی، جوادی آملی و انصاری شیرازی حضور یافته و کتب گرانبهای شرح قیصری، منظومه، اشارات، شفاء و اسفار ملاصدرا را در کارنامه تحصیلی خود دارند.
حضرت آیت الله فاضل گلپایگانی،همزمان با تحصیل در دروس تخصصی حوزه های علمیه، کوله بار اندوخته های خود را در اختیار علاقمندان و طلاب جوان حوزه ها قرار داده و از دروس مقدماتی ادبیات عرب تا سطوح عالی مکاسب و کفایه را بارها تدریس کرده اند. این استاد برجسته حوزه های علمیه، اکنون قریب به بیست سال است که خود در جایگاه فقیهان تربیت کننده شاگردان امام صادق علیه السلام، کرسی تدریس خارج فقه و اصول را در اختیار داشته و توأمان به تدریس تفسیر قرآن، نهج البلاغه و فلسفه و عرفان اشتغال دارند.
چهره نام آشنای حوزه های علمیه اما در عرصه های دانشگاهی نیز به مثابه نگینی درخشان، حضوری آشنا داشته است. بازگشائی دانشگاه ها پس از انقلاب فرهنگی ملت ایران، همزمان است با حضور ایشان در دانشکده های مختلف دانشگاه تهران، دانشگاه علوم پزشکی تهران و دانشگاه تربیت مدرس تهران. تکیه بر دانش پربار حاصل از مکتب امام صادق"علیه السلام"و حکمت متعالیه صدرا ایشان را در پاسخگوئی به سؤالات دانشجویان و اساتید دانشگاه ها توانمند ساخته و استقبال از این وزنه علمی، ایشان را در جایگاه استاد راهنمای رساله های ارشد و دکتری دانشگاه قرار داد. راهنمائی پایان نامه های دانشجوئی، تجربه گرانسنگی بود تا نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها از ایشان برای ارزیابی اساتید معارف دانشگاهها دعوت نموده و سالها در جایگاه گزینش اساتید دانشگاه از ایشان بهره مند گردد.
استاد فاضل گلپایگانی در سالهای پس از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران در سنگرهای مختلف جهاد علمی، تبلیغی، رزمی و سیاسی حضوری فراگیر، آگاهانه و داوطلبانه داشته است. در ادامه گفتگوی شاهد یاران با ایشان را می خوانید.
ارتباط شما با شهید محمدصادق صدوق گلپایگانی چگونه شکل گرفت؟
من با پسر بزرگ شهید صدوق هم بازی بودم.از کودکی شهید صدوق را می شناختم و زمانی که در مسجد منبر میرفت و یا در منزل مجلس روضه داشت، پای ثابت سخنرانی هایش بودم.
از خصوصیات اخلاقی شهید به چه مواردی می توانید اشاره کنید؟
خاطرم است شوق شهید به تحصیل بسیار زیاد بود. همیشه حرف حق را میگفت با اینکه میدانست شاید برایش سنگین تمام شود. ایشان در دو گزینه علم و عمل، جهاد و دانش آموزی و تدریس خیلی محکم و پر انرژی بود و بسیار مورد توجه بود. ایشان زمانی که در تابستانها به تیکن می آمدند از هزینه خودشان قند و چای میخرید و مجلس روضه برپا می کرد و در همین روضه ها مطالبی به مردم می گفت که این سخنان بسیار دلنشین بود.از این مجالس استفاده می کرد تا مردم را نسبت به مسائل کشور آگاه کند. اقدامات فرهنگی گسترده ای داشت و سعی می کرد در بین مردم، فرهنگ جهاد و شهادت را تبلیغ کرده و مردم را به جهاد سوق دهد.
شهید صدوق در چه خانوادهای تربیت یافته بود؟
پدر شهید صدوق از علمای با سواد در منطقه بود.خانواده صدوق،بسیار اصیل و نجیب هستند. همسر شهید صدوق فردی فداکار بود و بعد از شهادت همسرش، توانست با ایثار و تلاش، فرزندان را به خوبی تربیت کرده و افراد تحصیل کرده ای تحویل جامعه دهد. فرزندان شهید صدوق بسیار با اخلاق و نیکو هستند که من جایی ندیده ام که انتقام جویی کنند و یا بخواهند زندگی خود را تحت تاثیر شهادت پدر ببینند و زندگی و رشد و تعالی خود را تحت شعاع این اقدام قرار دهند. با اینکه پدرشان را به طرز فجیعی شکنجه و به شهادت رساندند و از تحویل پیکر ایشان امتناع کردند اما این عزیزان چه در قبل از انقلاب و چه در بعد از انقلاب نخواستند شهیدشان را معرفی کنند و حاضر نشدند پرونده شهادت ایشان را مفتوح کنند و اعتقاد داشتند که شهید برای رضای خداوند شهید شده است و نیازی به معرفی شهید نیست. پیگیری هایی هم که بعدها برای معرفی این شهید انجام شد، بیشتر به درخواست دوستان شهید بود.
نظرتان نسبت به گمنامی شهید چیست؟
تأکید ما به خانواده شهید صدوق این بود که حتما باید این شهید حفظ شود چون معتقد هستیم شهید صدوق بسیار مظلومانه شهید شدند و گمنام ماندند. وظیفه همه ما که شهید را می شناختیم این است که باید شهید را برای مردم بازگو کنیم. شهید نیازی به معرفی ندارد چون راهی که رفته را معتقد بوده و در کنار خداوند روزی می خورد. اما در این برهه از زمان نیاز به معرفی این شهدا داریم تا بتوانیم در کنار معرفی ایثار این شهدا به جوانان بگوییم که این انقلاب چگونه به این مرحله رسیده و چه خون هایی در این مسیر ریخته شده است. طاغوت طوری رفتار کرده بود که اصلاً جرأت نمیکردیم اسم ایشان را بیاوریم و مجلسی برای ایشان برگزار کنیم. نام بردن از صدوق ممنوع شده بود. چون رژیم می خواست شهید صدوق را از مردم مخفی کند. در آن برهه که اگر کوچکترین صحبتی که مخالفت با رژیم بود، انجام می شد دستگیر می شدند. خفقان شدیدی در کشور حاکم بود اما شهید صدوق شجاعانه حرفش را می زد و ترس رژیم طاغوت به دلیل همین شجاعت شهید صدوق بود. بعد از پیروزی انقلاب به درخواست دوستان از خانواده ایشان اقدام به معرفی شهید شد که اصلا کافی نیست و باید بیشتر این شهید را در بین مردم معرفی کنیم. در جلسات حوزه طلاب از من می پرسند که شهید صدوق کیست؟ که من اقدامات و زندگی ایشان را توضیح میدهم و آنها بسیار استقبال میکنند.
چرا از سخنرانی های شهید صدوق استقبال زیادی می شد؟
سخنرانی های زیادی داشت و حرف هایش خیلی ارزشمند بود. مطابق فهم و نیاز مردم سخن میگفت. ایشان دانشمند بود ولی سعی میکرد به زبان مردم عادی با مردم سخن بگوید. مردم هم استقبال کرده و به ایشان وفادار بودند. مردم به خاطر اقدامات فرهنگی اش او را دوست داشتند. این ها نشان از آن دارد که شهید صدوق در بین مردم محبوب بود.
از کمک های شهید به مردم چه اطلاعاتی در ذهن دارید؟
به نیازمندان کمک میکردند ولی چیزی در این مورد نمی گفتند. بعدها خود مردم تعریف میکردند که شهید به ایشان کمک میکرده است. ایستادگی ایشان درباره رژیم شاه ستودنی است. در آن ایام که خیلی ها جرأت قدعلم کردن نداشتند اما شهید صدوق در برابر ظلم ایستاد. شهید صدوق، غیرت ملی داشت و سعی می کرد تا در برابر ظلم بایستد. شهید صدوق حرّ زمانه بود.
خاطرم است سیلی که آمده بود موجب از بین رفتن قنات شده بود که در کمال تعجب دیدم شهید صدوق شخصاً در حال احیای قنات است و تمام صورت و لباسهایش گلی بود و مانند یک فرد عادی در حال کمک به مردم بود و مدیریت ایشان و جهاد ایشان مرا به یاد کارهای جهادی که اکنون بسیجیان انجام میدهند میاندازد.شهید صدوق کمک بی منت داشت. بعدها که به عنوان امام جمعه به مناطق میرفتم با کارهایی که از ایشان یاد گرفته بودم نسبت به عمران منطقه اقدام میکردم و دراین فعالیت ها به یاد ایشان میافتادم و انرژی میگرفتم و من کارهای بسیاری از ایشان آموختم. خدمات زیادی داشت و هر کجا بودند مایه برکت بودند.
شهید صدوق از نظر علمی چه مرتبه ای داشتند؟
ایشان بسیار با استعداد و شیفته علم و دانش بود. این عوامل در وجود ایشان تجمیع و موجب شد تا در سن کم، عالمی بزرگ شود. خاطرم است در کتابخانه شخصی خود کتابهای علمی فراوانی داشت و با اینکه سنشان کم بود ولی درک و فهمش زیاد بود و همه این عوامل موجب شد تا در سن کم پیشرفت کند و به جمع بزرگان علم راه یابد. شاگردان زیادی داشت و ایشان مدارج علمی را به سرعت طی کرد و زندگی خود را صرف خدمت به مردم و تحصیل کرد. ایشان به مدارجی از علم رسید که توانست در کلاس درس آیت الله بروجردی اعلام اشکال کند و آیت الله بروجردی به حرف ایشان گوش میکرد و به علم شهید صدوق ایمان داشت. حضور در کلاس درس آیت الله بروجردی برای همه علما افتخاری بزرگ بود اما صدوق در کنار این افتخار سعی در اشکال در درس آیت الله داشت.
آیا اطلاع دارید که شهید صدوق به درجه اجتهاد رسیده بودند؟
زحمات شبانه روزی شهید صدوق موجب شد تا به سرعت رشد کند. ابتدا اجتهاد را باید تعریف کرد. اجتهاد یعنی اعلام اشکال کردن در درس خارج مجتهد، البته اشکالی که وارد باشد. پس فردی که در درس خارج اعلام اشکال کند نشانه اجتهاد است. ایشان در کلاس خارج آیت الله بروجردی اعلام اشکال می کرد و اشکالی که صحیح بود و این نشان دهنده اجتهاد و مجتهد بودن ایشان است. من اعتقاد دارم و اطمینان میدهم که ایشان مجتهد بودند و فرصت نکردند تا کتابی در این زمینه بنویسند و عمرشان کفاف نداد. من اعتقاد یقین دارم که ایشان مجتهد بودند.
از ویژگی های بارز شهید صدوق به چه خصوصیاتی از ایشان اشاره می کنید؟
در درس اصول حضرت امام شرکت داشت و از شاگردان مخلص امام بود و معتقد بود که بعد از آیت الله بروجردی حضرت امام صلاحیت ریاست حوزه را دارد. این بینش ایشان بود که این چنین بود. حضرت امام استاد ناشناخته ای بود، اما بصیرت و بینش شهید صدوق را ببینید که چقدر هوشمندانه آینده را میدیده است.
در آن ایام خفقان، بینش سیاسی و بصیرت ایشان بسیار درخشان بود. هر وقت از شهید صدوق می پرسیدیم که از چه کسی تقلید کنیم؟ میگفت حاج آقا روح الله و حضرت امام را تبلیغ میکرد.
از ویژگی دیگر ایشان می توانم به علم او اشاره کنم.شهید صدوق هم پخته علم بود، هم دلداده جهاد و اجتهاد. جهاد و اجتهاد را با هم توام کرد و آدم صادق و رک گویی بود. رک گویی بود به تمام معنا نه رک گویی که مصلحت گرا باشد. لقبی که به ایشان دادند واقعاً حقش بود صدوق واقعی و فردی صادق بود، راستین و راست گفتار. دنبال نان و پول نبود. آدم بسیار صادقی بود و وقتی تشخیص میداد انجام میداد و به مصلحت اندیشی خودش فکر نمیکرد و به فکر مردم بود. ایشان هیچ ترسی نداشت چون دوست دار خداوند بود. اعمال و رفتار صدوق چون صادق بود در دل مردم بود. به دنبال منفعت شخصی نبود و به فکر مردم بود و حرف دل مردم را میگفت. ایشان را دستگیر کردند چون تشخیص دادند ایشان فردی نیست که بتوان با تهدید، زبانش را بست و رژیم تشخیص داده بود که حضور ایشان در بین مردم موجب قیام میشود.
به نظر شما دستگیری شهید صدوق چگونه انجام شد؟به نظر شما این کار از قبل برنامه ریزی شده بود؟
طاغوت دریافته بود که بودن ایشان در حوزه موجب دردسر در حوزه علمیه خواهد شد و تهدیدهایشان فایده ای نداشت. ایشان به دنبال اسلام، قرآن و حق بود.به نظرم ایشان برنامه ریزی شده دستگیر شده و به شهادت رسیدند. افرادی که شاخص میشوند عده ای تحمل نمی کنند و موجب میشود تا ایشان را از بین ببرند. اما خداوند هر فردی را که بخواهد بزرگ و عزیز میکند. حمایتی هم از ایشان نشد به خاطر اینکه در حوزه علمیه هم افرادی بودند که صدوق را دوست نداشتند.
شهید صدوق با شهادتش چه دستاوردی برای انقلاب به همراه داشت؟
افرادی همچون شهید صدوق، شهید نواب، شهید سعیدی اینها راه را برای انقلاب و امام باز کردند اگر اینها تا پای جان ایستادگی نمیکردند، این انقلاب چطور می توانست پیروز شود! زمینه انقلاب از شهید صدوق آغاز شد، از شهید غفاری شروع شد، از شهید سعیدی شروع شد، کارهایی که انجام شد موجب این شد که بستر فراهم شود تا انقلاب بتواند فداکاران و جانبازی داشته باشد که پای نظام و انقلاب و رهبری شان بایستند.یک نفر شهید میشود ولی راه را برای اسلام، انقلاب و رهبری باز میشود. یک نفر شهید میشود و اما آثارش، راه باز شدن جمعی است و این دستاورد بزرگی است.
نقش شهید صدوق در حوزه علمیه را چگونه می بینید؟
حوزه علمی فرد شاخصی را از دست داد. امروز کسانی که ایشان را میشناختند معتقد هستند که اگر امروز بود از مجتهدین شایسته و عالی رتبه بود از عالمین تراز اول تشیع بود. این فداکاری در ذات ایشان بود.به دنبال جایگاه و رتبه نبود ، تهدید پذیر نبود. تشخیص وظیفه بود اگر بود عالمی میشد ربانی که بسیار میتوانست برای کشور کارگشا باشد. باید آثار شهدا را حفظ کنیم ولی این شهید بزرگ ویژگی های خاصی داشته و مظلومانه شهید شد و مورد ظلم واقع گردید پس باید برای احیای ایشان و افکار و عقاید ایشان باید همه تلاش کنند چون این کار جنبه شخصی برای ایشان ندارد، برای جامعه جنبه الگویی دارد و جامعه و مردم باید او را بشناسند و الگو قرار دهند. اگر در و دیوار به نام ایشان مزیّن شود شایسته است و پتانسیل شهید صدوق بسیار بالاست و باید تلاش شود تا حق ایشان ادا شود.
به نظر شما معرفی شهید چه آثاری در جامعه خواهد داشت؟
با تشکر از شما که به دنبال حفظ آثار شهدا، فرهنگ شهید و ماندگاری آنها در حوزه فرهنگی و جامعه هستید. این از کارهای خیری است که ان شالله در دنیا و آخرت میتواند برای شما اجر و پاداش داشته باشد. چون مکتب اسلام، مکتب شهادت و پیشرفتش از آغاز با روحیه جهاد و شهادت بوده است. از زمان پیامبر که اسلام بر دشمن پیروز شد، شخص پیامبر در صحنه فرمانده بود و خودش شخصاً مدیریت میکرد و بعد از آن حضرت علی نام آور بود. برای بقای اسلام، بقای دین، بقای تشیع با همین خون شهداست. به همین دلیل در طول تاریخ تشیع،علما و بزرگان ما علاوه بر درجات علمیشان تا پای شهادت پیش رفتند. آثار دیگری که دارد این است که آنچه در جامعه مربوط به شهید است به خصوص نسل جوان و نوجوان اثر می گذارد. وقتی فرد میبیند که نسل قبل از او با این روحیات، با این بصیرتها، با این وصیت نامه ها رفته و جان خود را تقدیم انقلاب و اسلام کرده و وصیت نامه شهدا را که می خواند در وجود او تاثیر مثبت گذاشته و زمینه را فراهم می کند تا فرد روحیه جهادی و شهادت به خود گیرد. این وصیت نامه ها اثر زیادی دارد چون این وصیتنامه ها ارشاد میکنند و نگه میدارد نسل جوان را و افکار را روشن میکنند و این جنبه الگویی شهید را که با اخلاق و با عملکردش توانست این چنین در راه دین، در راه وطن، در راه رهبری جانفشانی کند اینها برای جامعه ما خیلی مهم است. اینها رهروان جامعه هستند، اینها الگوها و امامان جامعه هستند. همه ما وظیفه داریم تا هر چه میتوانیم برای احیای شهدا، برای نام شهدا، راه شهدا، گفتار شهدا جدی باشیم و تبلیغ کنیم. عطر شهدا و مطالب شهدا باید زینت بخش کوچه و خیابانهای ما باشد. اینها اثر دارد و موجب ماندگاری شهداست. ما هر روز در همه ارگانها باید برای شهدا کار کنیم و در همین حوزه علمیه هم این اقدامات انجام میشود. همه ارگانها باید در خصوص معرفی شهدا پیش قدم شوند. باید برای معرفی شهدا برنامه هدفمندی داشته باشیم. عاملی که تشیع و اسلام را زنده نگه داشته، جهاد و شهادت بوده است و خون مؤمنین و شهدا موجب پایداری اسلام و تشیع شده است. تا اینجا کشورمان در حوزه شهدا خوب کار کرده است و قابل قبول بوده است اما به اندازه کافی و در شأن آنها نبوده است. این وصیت نامه های شهدا باید در مدارس و دانشگاه ها پخش شده و در کتابخانه ها معرفی گردد.