شهید آیت الله محمدصادق صدوق گلپایگانی از یاران باوفای حضرت امام خمینی (ره) بود
با شهید آیت الله صدوق گلپایگانی چگونه آشنا شده اید؟
قم محله ای دارد بنام محله آبشار. در یکی از منازل در این محله مستاجر بودم. آن محله افراد و علمای زیادی زندگی می کردند از جمله مرحوم خلخالی. شهید صدوق نیز در آن محله زندگی می کرد و همسایه مان بود.با شهید صدوق چندین سال همسایه بودیم و در کلاس آیت الله بروجردی در کنار شهید صدوق حضور داشتم. خاطره ای از شهید صدوق به یاد دارم که برایتان بازگو می کنم. در آن ایام چون آب لوله کشی در منازل نبود هر منزل یک آب انبار داشت و تلمبه ای می گذاشتند و از آب انبار آب می کشیدند. موتور خانه ای در محله بود که به صورت نوبتی آب را در محله تقسیم می کرد. شاید هر 15 روز نوبت یک محله بود. در محله ما چون علمای زیادی در این محله زندگی می کردند مامورین بعضی وقت ها اذیت می کردند و آب را دیر به محله ما منتقل می کردند. یک بار آب بر روی محله ما بسته شد. ایشان و دیگران و من جمله من هم آن جا بودم، گفتیم: چرا آب نمی آید، شاید موتورخانه خراب شده است؟ زمانی که رسیدیم به محل موتورخانه دیدیم که موتورخانه سالم است اما نوبت محله ما را به محله دیگری بنام انتظام که منازل افراد طاغوتی آنجا بود، داده اند! شهید صدوق گفت: چرا آب را به محله ما نداده اید؟ بگو مگو شد. رفتند از کلانتری افسر آوردند. افسر که آمد دید شهید صدوق ایستاده است. روحانی که ظاهرش نشان می دهد آدم نترسی است. ایشان برگشتند گفتند: جناب آقای افسر! آب امشب از نظر سهمیه نوبت محله ماست و ما تشنه ایم و آب انبارهایمان خالی است مدتی است که آب به طرف ما نیامده است!
افسر گفت: نخیر آب برای این محله است شهید صدوق برای بار دوم گفته اش را تکرار کرد. بار سوم دیگر تحملش تمام شد. افسر هم بی احترامی کرد و ادب را رعایت نکرد. جمله ای گفت که شهید صدوق دیگر نتوانست تحمل کند. افسر داشت زور می گفت. ایشان با کمال شجاعت گفت: جناب افسر سه بار به شما گفتم آب نوبت ماست اما شما توجهی نمی کنید و بعد هم برگشتید بی احترامی کردید نه به من، به روحانیت، به علما، ایشان دستش را برد عقب محکم زد زیر گوش افسر و سپس گفت: به تو گفتم ما تشنه ایم به جای اینکه بیایی اینجا مشکل را حل کنی به روحانیت توهین می کنی! آب را بردیم به محله خودمان.شهید صدوق با غیرت و شجاع بود. یک روحانی واقعاً به تمام معنا بود. تمام حرکاتش یک روحانی عالی بود. عالم عامل بود که هم حرف میزد و هم عمل میکرد. فردی نبود که ساکت بنشیند. فردی نبود که آرام بنشیند، فردی بود که احساس کرده بود به وظیفه اش باید عمل کند. چند سال همسایه بودیم و زمانی که به زندان رفتند از محله آبشار جا به جا شدیم و بعد خبر شهادت ایشان را شنیدیم.
ارتباط شهید صدوق با علمای آن ایام چگونه بود؟
ایشان از شاگردان تیزهوش آیت الله بروجردی بود. خاطرم است آیت الله بروجردی به وسیله یک درشکه می آمد، پیاده می شد و به بالای منبر می رفت. در کلاس ایشان، بعضیها اشکال میکردند البته بعضیها اشکال واقعی نمی کردند ولی بعضیها واقعاً اشکال میکردند. در درس آیت الله بروجردی همراه ایشان حضور داشتم اما شهید صدوق بسیار باسوادتر و عالم تر بود. ما خیلی از سوالاتمان را از ایشان می پرسیدیم و شهید صدوق با حوصله به تمامی سوالاتمان پاسخ می داد. خاطرم است شهید صدوق در کلاس آیت الله بروجردی خیلی اشکال کرد.شهید صدوق مدام سوال می پرسید و آیت الله بروجردی نیز پاسخ می داد. قدرت شنوایی آیت الله بروجردی به علت کهولت سن سنگین بود و دستش را کنار گوشش میگذاشت تا شنیده و پاسخ دهد. آنقدر اشکال گرفت که آیت الله بروجردی خسته شد! به شوخی به شهید صدوق فرمود: آقای صدوق! "نفرین میکنم که ان شالله رئیس بشوی". من آن ایام متوجه نشدم و بعدها که خودم ریاست چند مسئولیت را برعهده گرفتم دیدم که چقدر ریاست و مدیریت مشکل است. شهید صدوق، احساس وظیفه میکرد برای اسلام و مدام در حال حرکت و تلاش برای حفظ اسلام بود.
از محتوای سخنرانی های شهید صدوق برایمان بگویید؟
بیشتر سخنان شهید صدوق از اسلام بود. میگفتند ای مردم! حواستان را جمع کنید که شاه خودش تنها نیست، آمریکا و رژیم اشغالگر قدس برای شاه برنامه ریزی میکنند و هدفشان از بین بردن اسلام است.اعلام میکرد که یهود با اسلام مخالف است و اینها دارند شاه را تحریک میکنند تا به اهدافشان برسند، مردم به پا خیزید تا عاشورا مجدد تکرار نشود و از اسلام دفاع کنید. میگفت، ای مردم اکنون که حضرت امام به پا خواسته از این فرصت استفاده کنید و امام را تنها نگذارید تا امام به اهداف مقدس خودش برسد.
آیا شما در روند مبارزات انقلاب بودید؟
در مبارزات انقلاب در قم حضور داشتم و چندین بار توسط ساواک دستگیر شدم. در مبارزات انقلاب به سخنرانی در مساجد مشغول بودم و در آن ایام شدیدا ساواک پیگیر بود و نظارت می کرد بر محتوای سخنرانی ها و من هم سعی می کردم در خلال صحبت هایم مردم را نسبت به انقلاب آگاه کنم.خاطرم است مسجدی بود در قم که برای سخنرانی به این مسجد می رفتم. در مراسم شب سوم شعار مرگ بر شاه شروع شد و اوضاع به هم ریخت و من به کمک مردم توانستم از دست ساواک بگریزم. صبح فردا مردم به من گفتند کمی سخنرانی هایتان را محدود تر کنید ممکن است دستگیر شوید! گفتم من وظیفهام را انجام میدهم. من هم قطره ای بودم در این اقیانوس و به وظیفه خودم عمل میکنم. حضرت امام هم گفتند ما وظیفه داریم و باید آن را انجام دهیم. در سال های مبارزات علیه طاغوت در شهرهای مختلف حاضر می شدم و در پوشش سخنان مذهبی اقدام به آگاهی مردم می کردم و سعی می کردم تا مردم را نسبت مسائل روز و اهداف انقلاب و اهداف حضرت امام خمینی(ره) آگاه کنم.در شهردماوند توسط ساواک دستگیر شدم و توانستم با هوشیاری از دست آنها بگریزم. مدتی در ایزد شهر کنونی به سخنرانی مشغول بودم که توسط ساواک ایزد شهر نیز دستگیر شدم.
وسخن پایانی؟
امام خمینی (ره) ذخیره الهی بر روی زمین بود و پس از خاندان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) شخصیتی مانند آن بزرگوار نداریم. امام خمینی (ره) به عنوان یک عارف سالک و مجاهد فی سبیل الله و عبد صالح خدا به اسلام و شیعه قدرت بخشید و ملت ایران را در دنیا مقتدر کرد.انقلابی که با تفکر و اندیشه این بزرگ مرد تاریخ بشریت در عصر حاضر بنا نهاده شد به عنوان سرآمد حکومت ها، جهان را به حیرت وا داشت.امام خمینی (ره) بنیانگذار حاکمیتی است که قطع وابستگی به بیگانگان و خودکفایی اقتصادی،سیاسی و اجتماعی مهمترین دستاورد آن بوده است.تابعیت محض و فرمانبرداری از منویات ولی فقیه مهمترین شاخصه خط امام است زیرا امام(ره) بر جایگاه محوری ولایت فقیه همواره تاکید داشتند و لذا پیروان واقعی خط امام(ره) باید همواره این شاخصه محوری را به عنوان رمز اقتدار و عظمت کشور پشتیبانی کنند.عظمت و قدرت سیاسی امام خمینی(ره) و نیز نائب بر حقش مقام معظم رهبری به حدی است که رهنمودها و سخنان امام و رهبری در تمامی معادلات جهانی تاثیرگذار است.این ملت با امام و آرمان های شهدای والامقام پیمان بسته اند که همواره از دستاوردهای نظام، محافظت کرده و از ولی فقیه به عنوان یک نعمت الهی پشتیبانی کنند.ملت در خط امام و رهبری همواره ثابت کرده اند هیچ اراده ای نمی تواند در دفاع از آرمان های انقلاب و نظام خللی ایجاد کند.حرکت امام خمینی (ره) مبدا خیزش های عظیم اسلامی است و رهبران این انقلاب ها سعی دارند با الگوگیری از شخصیت امام خمینی (ره) اهداف انقلاب عظیم ایران را دنبال کنند.اندیشه نورانی و پرتلالو امام راحل(ره) تجلی واقعی سیره و سلوک انقلاب اسلامی و مدیریت در نظام اسلامی است.اگر به سیره و حکمت امام در مسائل مختلف رجوع کنیم در همه این مکتب رهنمودهای روشنگرانه و حقیقت نورانی را مشاهده خواهیم کرد.