نامه ای به مادر / شهید کامران گنجی از شهدای زرتشتی
بسم الله الرحمن الرحيم
نام :كامران نام خانوادگي: گنجي نام پدر:كيخسرو كد كامپيوتري :59/9080 كد شنا سايي :1648949
مامان جان سلام انشاءالله كه حالت خوب باشد اگر از حال من بخواهي بد نيستم و فعلأ زنده هستم اين نامه را من از لب مرز در داخل جبهه جنگ مي نويسم زير آتش گلوله توپ و خمپاره و خواهشمندم كه اين نامه را فقط خودت و سيما و رويا بخوانيد در اين جا از ساعت 6صبح تا 9 شب آتش گلوله خمپاره عراقي ها است و ما ايراني ها هم دست كمي از آنان نداريم و خمپاره و توپ به سرعراقي ها مي ريزيم امروز كه مي بيني نامه را مي نويسم نمي دانم كه چه روزي است و چندم است چون كه ما اينجا از صبح تا شب درگيري داريم و حساب روزها از دست ما در رفته است ولي من واقعاْ فهميدم عمر دست خداست چون كه پنج الي شش بار جان سالم به در بردم . امروز درگيري ما خيلي سخت بود . عراقي ها شهر را گرفته بودند ما شبانه آمديم و شهر را محاصره كرديم و روز بعد داخل جبهه بوديم و فعلأ داريم دفاع مي كنيم تا تانكر ها برسد و پيشروي كنيم تا عراقي ها را از خاك ايران بيرون كنيم ما معلوم نيست كي اين جا بمانيم ولي مرتب اگر فرصت شد براي شما نامه بنويسم تا شما را از اخبار اين جا مطلع كنم اما شما خودتان را ناراحت نكنيد چون من هيچ طوريم نمي شود . من كه خودم هيچ ناراحت نيستم چون واقعاْ اين كه عراقي ها به خاك وطن ما تجاوز كرده اند ناراحتم و تا پاي جانم مي جنگم تا اين ها را بيرون كنم . همين الان من در داخل ساختمان مخروبه نشسته ام و دارم نامه مي نويسم و گلوله و توپ دشمن به روي سر ما مي بارد اما از آنجا كه خدا با مردم ايران و سربازان ايران است ما هيچ طوريمان نمي شود و تا به حال ما كشته و زخمي كم داشتيم و انشاءالله از اين به بعد نخواهيم داشت . اما تنها خواهشي كه من از شما دارم اين است كه خودتان را هيچ ناراحت نكنيد و به سيما و رويا بگو كه به درس و مشق خودشان برسند و انشاءالله كه من برگشتم در امتحاناتشان موفق شده باشند.
اين جا آدرس درست و حسابي ندارد اين جا سپاه پاسداران خيلي زحمت مي كشند و من خيلي با سپاه پاسداران معتقد شدم خوب ديگر امري ندارم . فقط خودتان را ناراحت نكنيد چون به قول خودت خدا ظالم نيست خداحافظ .
قربانت كامران