بیتالمقدس ۷ از زبان یکی از رزمندگان
سهشنبه, ۱۸ تير ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۰۰
در عملیات بیتالمقدس ۷ بود که معنی واقعی عطش و تشنگی را درک کردیم. معنی کربلا و تشنگی امام حسین (ع) و اهل بیت و اصحابش را در این عملیات به خوبی حس کردیم. آنجا مجروحینی به شهادت رسیدند که در اوج تشنگی و ترکخوردگی لبهای عطشانشان به دیدار ارباب شهیدان شتافتند.
نویدشاهد: گرمای
هوای این روزها یادآور خاطرات عملیاتهایی در دفاع مقدس است که در فصول
گرم سال انجام میشدند. عملیات بیتالمقدس ۷ یکی از این عملیاتها بود که
در هوای بسیار گرم خوزستان و مشخصاً شلمچه انجام گرفت. گرمای هوا در
روزهای ۲۳ تا ۲۵ خرداد که مقارن با این عملیات بود، تا ۵۰ درجه بالا رفت و
شرایط سختی را برای رزمندگان به وجود آورد. متن زیر خاطرات حسین قاسمی یکی
از رزمندگان حاضر در این عملیات است که در گفتگو با جوان روایت کرده است.
بعد از اینکه عراقیها توانستند در آخرین روزهای فروردین ۱۳۶۷ فاو را از نیروهای ما پس بگیرند، اعتماد به نفس زیادی پیدا کردند. بعد هم که روز چهارم خرداد همین سال به منطقه عملیاتی کربلای ۵ حمله کردند و با استفاده از بمباران شدید شیمیایی توانستند تا مرز شلمچه پیشروی کنند. به همین خاطر فرماندهان تصمیم گرفتند دوباره در شلمچه عملیات انجام بدهند و ابتکار عمل را از دشمن پس بگیرند. عملیات بیت المقدس ۷ به همین منظور طرحریزی و انجام شد. چون دشمن اوایل خرداد به شلمچه حمله کرده بود، وقت زیادی نداشتیم و باید قبل از اینکه مواضعش را مستحکم میکرد، به آنها حمله میکردیم. به همین خاطر ۲۳ خرداد برای انجام عملیات انتخاب شد. آن هم در گرمای وحشتناک جنوب خوزستان که دمای هوا به بالای ۵۰ درجه میرسید.
ما عملیات را شب یکشنبه ۲۲ خرداد در محور شلمچه آغاز کردیم. اینکه میگویند از ۲۳ خرداد شروع شد، از نظر من دلیلش این است که تازه از روشنایی صبح، گرمای هوا خودش را نشان داد و آزاردهنده شد. البته که خودمان را آماده گرما کرده بودیم، ولی قرار گرفتن در شرایط عملیاتی سختیهایی داشت که در شرایط عادی منطقه، این سختیها کمتر خودش را نشان میداد. به هر حال در منطقه پنج ضلعی وارد عمل شدیم و پیشروی اولیه خوبی هم داشتیم. عراقیها غافلگیر شده بودند و چند صد نفر از آنها را به اسارت درآوردیم. چون میخواستیم تعداد نفراتمان را زیاد نشان بدهیم، باید مرتب از این نقطه به نقطه دیگر جابهجا میشدیم. همین جابهجاییها و تحرکت هم باعث شد گرمای هوا تشدید شود. خصوصاً که بعد از دو روز عملیات، قوای جسمی ما تحلیل رفت و رفته رفته اغلب بچهها اوضاع بدی پیدا کردند. از واحدهای شرکتکننده به نظرم لشکر ثارالله بود که توانست به اهداف مورد نظر برسد، اما باقی نیروها نتوانستند الحاق انجام بدهند. عراقیها هم مرتب پاتک میزدند و همین موضوع باعث شد نتوانیم مناطق آزاد شده را نگه داریم و دستور عقبنشینی صادر شد.
یک جایی از عملیات وقتی گفتند به عقب برگردید، ناهماهنگی ایجاد شد. اغلب رزمندهها باید پیاده مسیر آمده را برمیگشتند، آنهم در گرمای وحشتناک هوا که به قول بچهها پرنده را زنده زنده روی هوا کباب میکرد. من جادهای که توسط شنی تانکها و نفربرها درست شده بود را گرفتم و به تنهایی راه افتادم. بین راه هر وسیله نقلیهای میدیدم، پر از آدم بود، طوری که جا برای بقیه وجود نداشت. تصور کنید در آن گرمای عجیب، زیر تابش مستقیم آفتاب، تشنگی و تحلیل رفتن قوا، باید چند کیلومتر عقب میآمدیم.
گاهی تویوتاهای تدارکات از راه میرسیدند و آب معدنیهای یخزده را برای رزمندههای کنار جاده پرتاب میکردند. من چند بطری گرفتم و فکر کردم کفایت میکند، اما یخ داخل بطری سریع آب میشد و تا آن را داخل دهان میریختم، بخار میشد و چند دقیقه بعد دوباره عطش غالب میشد.
ما در عملیات بیتالمقدس ۷ بود که معنی واقعی عطش و تشنگی را درک کردیم. من در عملیات زیادی حضور داشتم، اما بیتالمقدس ۷ چیز دیگری بود. معنی کربلا و تشنگی امام حسین (ع) و اهل بیت و اصحابش را در این عملیات به خوبی حس کردیم. آنجا مجروحینی به شهادت رسیدند که در اوج تشنگی و ترکخوردگی لبهای عطشانشان به دیدار ارباب شهیدان شتافتند. آنها مصداق بارز عاشقانی بودند که بر اثر تشنگی و عطش تبدیل به شبیهترین شهدا به مولایشان آقا اباعبدالله الحسین (ع) شدند. روحشان شاد و یادشان گرامی باد.
منبع: روزنامه جوان
نظر شما