زندگینامه شهید عباس شعیبی
دوشنبه, ۱۷ تير ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۱۸
عبّاس شعيبى در تاريخ يكم ارديبهشت سال 1333 در روستاى گسك - از توابع شهرستان بيرجند - به دنيا آمد. براى فرا گرفتن قرآن به مكتبخانه رفت و تا سال چهارم ابتدايى در دبستان گسك به تحصيل پرداخت و به علّت فقر مالى و نبود مدرسه، مجبور به ترك تحصيل شد.
نویدشاهد: عبّاس شعيبى در تاريخ يكم ارديبهشت سال 1333 در روستاى گسك - از توابع شهرستان بيرجند - به دنيا آمد.
براى فرا گرفتن قرآن به مكتبخانه رفت و تا سال چهارم ابتدايى در دبستان گسك به تحصيل پرداخت و به علّت فقر مالى و نبود مدرسه، مجبور به ترك تحصيل شد.
پدرش (غلامرضا) مى گويد: «از همان كودكى پسرى سر به زير و آرام بود. به مدرسه علاقه زيادى داشت و هميشه شاگرد اوّل كلاس بود.»
پس از ترك تحصيل به امور كشاورزى، قالى بافى و نقّاشى مشغول شد. با امام خمينى(ره) و افكار انقلابيش آشنا شد و به انقلابيون پيوست و فعاليتهاى انقلابى زيادى انجام داد. در تظاهرات و راهپيماييها شركت مى كرد. اعلاميّه ها و سخنان امام(ره) را بين مردم و جوانان پخش مىكرد و مردم روستا را به شركت در تظاهرات و راهپيماييها فرا مى خواند. قبل از انقلاب يك بار توسط مأموران ساواك دستگير شد و مدّتى را در زندان به سر برد، تا اينكه پس از انقلاب از زندان آزاد شد.
در بيست و دو سالگى با خانم فاطمه دهقانى گسك ازدواج كرد. ثمره ازدواج آنها چهار فرزند به نامهاى زهرا(متولد 1 تير 1358)، جواد(متولد 1 مهر 1360)، حسين (متولد 30 ارديبهشت 1363) و على(متولد20 آذر 1365) است.
در سال 1358 وارد سپاه شد و مدّت زيادى در خدمت عشاير شهرستان بيرجند بود. خدمت به مردم، انقلاب و اسلام را وظيفه شرعى خود مى دانست و به آن افتخار مى كرد. ارادت خاصّى نسبت به امام خمينى(ره) داشت و در تمامى كارها از وى پيروى مى كرد.
محمّد سالارى از دوستان شهيد مى گويد: «با هم در راهپيماييهاى اوّل انقلاب در بيرجند آشنا شديم. وى اخلاق و روحيه مذهبى و انقلابى والايى داشت و در مجمو ايشان را انسانى فداكار، مردمى و خوش برخورد مى ديدم.»
همسرش مى گويد: «به مسئله حجاب اهميّت زيادى مى داد و قبل از انقلاب هم به ما رعايت حجاب اسلامى و اجراى تكاليف دينى و واجبات را توصيه مى كرد.»
او يك انقلابى مخلص بود و از افرادى كه به منظور خدشه دار كردن چهره انقلاب و اسلام به بدگويى بر مى خاستند و انتقادهاى بيجا مى كردند، متنفّر بود. البتّه گاه با آنها به بحث مى نشست و به دفاع از انقلاب بر مى خاست. به منافقين - كه فعاليتهاى ضدّ انقلابى آنها ثابت شده بود - هرگز روى خوش نشان نمى داد و از آنها متنفّر بود.
همسرش مى گويد: «هميشه بايد نمازش را در مسجد ادا مى كرد. در ماه هاى محرّم و رمضان سر دسته هيئت بود و فعّاليّت زيادى در برگزارى مراسم مذهبى داشت. حرف حق مى زد و از حق دفاع مى كرد و نمى گذاشت حق پايمال شود. ايشان نسبت به حفظ بيت المال حساسيّت زيادى داشت.»
وى از همان ابتداى جنگ با فرمان امام(ره) در جبهه حضور يافت. در طول دوران جنگ دوبار مجروح شد كه بار اوّل از ناحيه پا و بار دوّم از ناحيه شكم بود كه منجربه از دست دادن يكى از كليه هايش شد، ولى مجروحيّت نه تنها باعث دلسردى يا ترس وى نشد بلكه هرچه بيشتر به مبارزه و جنگ علاقه مند شد. وى عاشق شهادت بود. پدرش مى گويد: «وقتى زخمى بود در بيمارستان مى گفت: خوشابه حال آنان كه شهيد شدند.»
يكى از سفارشهاى مكرّر ايشان به پدرش اين بود: «هميشه در مسير انقلاب حركت كنيد.» وى هرگاه از جبهه بر مى گشت، پشت جبهه هم فعّاليّت زيادى داشت و در مركز آموزشى بيرجند به آموزش نظامى مى پرداخت.
عباس شعيبى سرانجام در 11 شهريور 1365 در عمليّات كربلاى 2 -- در حاجعمران -- بر اثر اصابت تركش به سر به شهادت رسيد و پيكرش را در روستاى محل زادگاهش گسك به خاك سپردند.
شهيد در وصيّت نامه اش به خواهرش مى گويد: «وظيفه ما حضور در جبهه بود، ولى وظيفه شما مبارزه با بى بند وبارى ها و بى حجابى ها و خلاصه نبرد با خود فروختگان داخلى است. اين وظيفه شما و همه پيروان زينب است.» به برادرش سفارش مى كند: «فقط دنبال خط مكتب ولايت حركت كنيد كه ولايت صراط مستقيم است.» سپس به برادران عشاير سفارش مى كند: «اگر تاكنون به شما ظلمى شده، خود نيز مقصّر بودهايد. زيرا اگر ظالمى ظلم كند و مظلوم سكوت نمايد و از خود دفاع نكند خود، ظالم را تقويت كرده. پس براى نابودى ظالمين و دشمنانتان از خود دفاع كنيد و به مبارزه با سوداگران مرگ برخيزيد.»
منبع: فرهنگنامه جاودانه های تاریخ / زندگینامه فرماندهان شهید استان خراسان
نظر شما