جهاد تا آخرین قطره خون

 در مدرسه هنگام سرود ، تفريح و ورزشهای صبحگاهي فعال و کنجکاو بود . با دوستان خوب و خوش برخورد بود . بعد از دوره ابتدائي در امتحانات نهائي شرکت کرده و با نمرات بسيار خوبی از عهده امتحانات نهائي برآمده بدين ترتيب دوره ابتدائی را پشت سرگذاشت . شوق ادامه تحصيل داشت ، زياد فعاليت مي کرد و چون پدر او فردي مستضعف و فاقد منزل مسکوني در شهر و يا روستا بود . لذا فرزند خود را به خانواده اقوام خود در ابيوردي شيراز آورد تا در مدرسه راهنمائي نظامي شروع به تحصيل نمايد . به همين طريق پدر که سيار بود و ييلاق و قشلاق مي نمود مخارج او را تأمين مي کرد و براي فرزند خود مي فرستاد تا فرزندش ادامه تحصيل دهد .

 کلاس اول راهنمائي را در همان مدرسه ياد شده گذراند و در امتحانات خرداد ماه قبول شد و بعد از آن ، هنگام تابستان از آنجا که فرزندی دلسوز و با ايمان بود براي کمک به پدر و مادر خود به ييلاق خود واقع در حسن آباد سرحد چهاردانگه رفت . از آنجا که ترک تحصيل فرزند و يا دوری و هيچکدام برای پدر قابل تحمل نبود لذا با کوشش فراوان و تحمل سختيهای بسيار مبادرت به ساختن منزل مسکوني ای در قريه جواديه نمود.

 صدراله به مدرسه راهنمائي جواديه رفته کلاس دوم و سوم راهنمايي را در آن مدرسه به پايان برد و براي شروع تحصيلات در دوره دبيرستان رشته اقتصاد را انتخاب نمود . سال اول ديبرستان را در مدرسه حبيب بن مظاهر شيراز با موفقيت گذراند . اين زمان مقارن بود با اوجگيری انقلاب شکوهمند اسلامي به رهبري زعيم عاليقدر حضرت امام خميني .

شهيد همتي در تظاهرات و راهپيمائي ها فعالانه شرکت می نمود . بعد از پيروزي انقلاب اسلامي نيز سخت به مبارزه بر عليه ضد انقلاب و نيز هدايت و ارشاد کساني که ناآگاه بودند مي پرداخت . به وحدت سخت معتقد بود و روي پيام قرآني واعتصمو بحبل الله جميعا ولا تفرقوا . بسيار تأکيد داشت . با توجه به اهميتي که خانواده براي ازدواج قائل بود و از آنجا که شهيد همتي فرزند ارشد خانواده نيز بود خانواده سخت تمايل داشت که ايشان ازدواج نمايد و به همين دليل با انتخاب همسري از اقوام خود به اين سنت محمدي عمل نمود .

 يک سال بيشتر از ازدواجش نگذشته بود که جنگ تحميلي آغاز شد . با توجه به نياز جبهه ها به افراد کارآزموده تصميم گرفت در آموزشگاه گروهباني ثبت نام و چنين نمود . 8 ماه دوره آموزشي خود را در آموزشگاه گروهباني و آموزش عقيدتي را در پادگان امام حسين (شهيد عبدالله مسگر سابق ) گذراند و پس از کسب آمادگی هاي لازم روانه جبهه هاي نبرد حق عليه باطل گرديد . در اولين روز عزيمت ايشان به جبهه ، خداوند فرزندي به ايشان عطا فرمود که او را زهرا ناميد . در طول مدتي که صدرالله در جبهه هاي جنوب بسر مي برد در قسمت مخابرات انجام وظيفه مي کرد و يکبار هم در اثر اصابت ترکش به پاي ايشان مجروح گرديد و به خانه آمد ، اما پس از کسب بهبودي عليرغم اصرار خانواده مبني بر استراحت بيشتر مجددا به جبهه بازگشت .

 شهيد همتي عظمت شهادت را بخوبي دريافته بود و همواره در صحبت با خانواده از ارزش ، اهميت و عظمت آن صحبت مي نمود و در اين مورد از قول امام که فرموده ا ند : شهيد سعيد است و شهادت سعادت . شاهد مي آورد . او مي گفت : بايد تا آخرين قطره خون خود در تمامي جبهه ها فعاليت نمايم و ... در همين ارتباط مدت 8 ماه را در جبهه هاي رقابيه ، شلمچه ، دهلران و شوش به تلاش و پيکار عليه مزدوران بعثي پرداخت . در عمليات آزاد سازي خرمشهر شرکت داشت و در عمليات فتح المبين در خونين شهر ، در تاريخ 27 خرداد ماه 1361 بدست مزدوران صهيونيست به درجه رفيع شهادت نائل آمد . شش ماه پس از شهادت ، فرزند دومش نيز متولد گرديد .