شهدای ترور استان گلستان

«شهید هوشنگ افشار»، با نیروهای الهی با منافقین می جنگید

توسط گروهک ها شناسایی شد. یک روز که از محل کار در حال برگشت به منزل بودند منافقین در ماشین ایشان نارنجک انداختند و تمام بدنشان را زخمی کردند
به گزارش نوید شاهدگلستان: «شهید هوشنگ افشار»، پانزدهم بهمن 1315، در شهرستان گرگان چشم به جهان گشود. پدرش «احمد»، و مادرش «طلعت»، نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. راننده و عضو اتحادیه کامیون داران بود. سال 1344 ازدواج کرد و صاحب یک پسر و دو دختر شد. چهاردهم شهریور 1360، در نوشهر هنگام درگیری با گروه های ضدانقلاب بر اثر اصابت ترکش نارنجک به سر و سینه، شهادت رسید. مزار در گلزار شهدای همان شهرستان واقع است. وی را امیرهوشنگ نیز می نامیدند. 

«شهید هوشنگ افشار»، با نیروهای الهی با منافقین می جنگید

شهید دارای اخلاق خوب و شایسته ایی بود و به خاطر همین اخلاق خوب در بین خانواده و سایر افراد از احترام خاصی برخوردار بود. ایشان بعد از سپری کردن دوران طفولیت در سن هفت سالگی وارد دبستان محل علم و تحصیل پای گذاشت. خانواده آنها از نظر مالی در وضعیت متوسطی بودند. پدر وی یک فرهنگی بود و تعداد خواهر و برادران ایشان شش فرزند بود. ایشان تا ششم ابتدایی تحصیل کردند. وی وضعیت تحصیلی خوبی داشت و بعد از مدتی تحصیل را رها کرد. 

ایشان به فرایض دینی و فرهنگی علاقه خاصی داشت و با شروع انقلاب اسلامی یکی از پیروان سخت راه امام و ولایت شد و به حرف های امام اهمیت خاصی می داد و همیشه توجه خاصی به شخصیت های آقایان شهید باهنر و رجایی داشتند.

 ایشان اخلاق خوبی داشتند و این اخلاق خوب ایشان باعث جذب دیگران می شد و شهید هیچ موقع نماز و روزه خود را ترک نمی کرد و همیشه به دیگران توصیه می کرد که نمازشان را سر وقت بخوانند، نماز شب را می خواند موقع بیرون رفتن از خانه وضو می گرفت و بعد به بیرون می رفت. 

 ایشان یعد از مدتی ازدواج نمود. همسرش توانست با رضایت کامل شوهرش دیپلم بگیرید و به شغل معلمی مشغول شود. ایشان علاقه زیادی به خانواده شهدا داشت و همیشه به دیدار آنها می رفت.و همچنین به آنها و خانواده های مستضعف کمک می کرد. با مردم خوش اخلاق بود. 

ایشان از لحاظ اجتماعی و سیاسی فعالیت زیادی می کردند و خط او در راستای انقلاب، امام و ولایت بودند. به اندیشه های امام بهای زیادی می داد. 

خانواده ایشان از لحاظ تحصیلات در حد دیپلم بودند و پدر شهید هم بازنشسته فرهنگی بود پیوند فکری و فرهنگی خانواده با جامعه محکم بوده و از لحاظ اقتصادی مشکلی نداشتند. برادر شهید هم لیسانس و بازرس بانک بوده است و در اوقات فراغتش با بسیج همکاری می کرد. شهید در اوقات فراقت خویش قرآن می خواند و به عبادت خداوند متعال می پرداخت.

 او مردم دوست و خون گرم بوده. قبل از شهادتش در سندیکاران کار می کردند و به علت اینکه با منافقین مخالف بود و با نیروهای الهی با آنها می جنگید توسط گروهک ها شناسایی شد. یک روز  که از محل کار در حال برگشت به منزل بودند منافقین در ماشین ایشان نارنجک انداختند و تمام بدنشان را زخمی کردند. ترکش ها به سر و صورت ایشان اصابت کرد و شدیدا مجروح شدند او را همان لحظه به بیمارستان بردند ولی در راه به درجه رفیع شهادت که آرزوی همیشگی ایشان بود نائل آمد.  
منبع معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید گلستان/ پرنده فرهنگی شهدا
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده