عزاداری اباعبدالحسین(ع) در اسارتگاه عراقیها
معمولاً هر سال قبل از فرا رسیدن ماه محرم، اسرا روح و جسم و افکار خود را خالصانه آماده عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین(ع) میکردند. کلاس و ورزش را تعطیل میکردند و مداحان هر آسایشگاه مشخص میشدند و روزها موقع بیرون باش در یکی از آسایشگاهها جمع می شدند و به تمرین میپرداختند که البته این تمرینها با محافظت هرچه تمامتر انجام میشد. دور تا دور آسایشگاه با پتوهای مشکی و سرمهای پوشانده میشد. برنامهها با هماهنگی کامل و سر ساعت در تمام آسایشگاهها با رعایت امنیتی برگزار میشد.
شبهای محرم درباره انگیزه امام حسین(ع) و وقایع عاشورا به ترتیب اتفاقات، توسط روحانیون بزرگوار و افراد برجسته و آگاه انجام میگرفت و پس از آن ذکر مصیبت و نوحهخوانی همراه با سینهزنی برگزار میشد و به ساحت مقدس و مطهر و اهل بیت(ع) پیامبر اکرم (ص) ابراز ارادت میکردند.
در موقع عزاداری در کنار هر یک از پنجرهها نگهبانان خودی میایستادند در حالیکه آینهای کوچک به دست داشتند. به وسیله آن مسیر آمدن نگهبان عراقی را زیر نظر داشتند و با آمدن نگهبان عراقی کلمه رمز که از قبل تعیین شده بود توسط نگهبان خودی گفته میشد و بچهها حالت عادی به خود میگرفتند.
بعضی اوقات نگهبان خودی حواسش به عزاداری پرت میشد که نگهبان عراقی سر میرسید و مچ میگرفت، اما بچهها آنقدر غرق در عزاداری و حسین حسین بودند که به صدای اعتراض نگهبانان عراقی اهمیت نمیدادند و مطمئن بودیم که فردای آن روز پاداش سینه زنیهای اباعبدالله(ع) از سوی نیروهای عراقی کتک، تنبیه، شکنجه و قطع آب، برق و غذا بود، اما عاشقان و تشنگان عزاداران حسین ابن علی(ع) همه این دردها و شکنجهها را به جان و دل خریده و شب بعد با بدنهای کبود و شکنجه شده مجدد مراسم عزاداری را ادامه میدادند.
عراقیها میگفتند: امام حسین(ع) عرب بود و ما در جنگ او را کشتیم به شما ایرانیها چه ربطی دارد؟ که برای او عزاداری میکنید؟ و آنها با این طرز فکر ابلهانه و کودکانه.... با عکسالعمل و جوابهای منطقی اسرای ایرانی روبه رو میشدند.
منبع: ایکنا