کرامات شهیدان؛(71) زندگان حقيقي
يکشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۵۵
دست به کار شديم و مسأله را با آقاي بهادري که همسايه نزديک ما و از دوستان پدرم بود و شغل معماري داشت مطرح کرديم و از ايشان خواستيم اين کار را براي ما انجام دهد، پذيرفت...
نوید شاهد، سال 1362 که دو سال از شهادت پدرم مي گذشت تصميم گرفتيم نماي ساختمان منزل مسکوني مان را که آجري بود و حالت نامناسبي پيدا کرده بود به سنگ تبديل کنيم. دست به کار شديم و مسأله را با آقاي بهادري که همسايه نزديک ما و از دوستان پدرم بود و شغل معماري داشت مطرح کرديم و از ايشان خواستيم اين کار را براي ما انجام دهد، پذيرفت.
سيمان و ماسه مورد نياز تهيه و سفارش سنگ هم داده شد. فرداي آن روز كه قرار بود سنگ ها بارگيري و به جلوي منزل حمل شود.
من که فرزند بزرگ خانواده و متصدي اين کار بودم پدرم را در خواب ديدم که به من مي گفت تقي جان، به جاي اين که نماي ساختمان را سنگ کنيد بهتر است طبقه دوم منزل را بسازید که در آينده به آن نيازمند خواهيد شد و نماي منزل را سنگ نکنيد.
بدون اين که با پدرم از آقاي بهادري حرفي زده باشم با کمال حيرت ديدم به من گفتند ضمناً نگران خريد و سفارش سنگ نباشيد چون آقاي بهادري دوستي و آشنايي نزديکي با سنگ فروش دارد و با صحبت با او مسأله خريد را منتفي مي کند. صبح روز بعد که به آقاي بهادري مراجعه کردم بدون اين که براي او ماجراي خواب عجيبي را که ديده بودم تعريف کنم، گفتم از سنگ کردن نماي منزل منصرف شده ايم، آيا شما مي توانيد با سنگ فروش صحبت کنيد که امروز سنگ هاي سفارشي ما را بار نزند؟ از جواب او يکه خوردم. چون درست همان طور که پدرم گفته بود گفت اشکالي ندارد. به او که دوست نزديک من است تلفن مي زنم و قضيه را منتفي مي کنم. در ادامه طبق راهنمايي هايي که پدرم در خواب به من کرده بود به جاي نماي سنگ ساختمان طبقه دوم منزل را ساختيم.
پس از مدت کوتاهي که خواستم ازدواج کنم مشکل مسکن براي زندگي جديدي که آغاز کرده بودم کاملاً حل شده بود. در صورتي که در آن وقت اصلاً متوجه اين مسأله نبوديم.
_________________________
سيمان و ماسه مورد نياز تهيه و سفارش سنگ هم داده شد. فرداي آن روز كه قرار بود سنگ ها بارگيري و به جلوي منزل حمل شود.
من که فرزند بزرگ خانواده و متصدي اين کار بودم پدرم را در خواب ديدم که به من مي گفت تقي جان، به جاي اين که نماي ساختمان را سنگ کنيد بهتر است طبقه دوم منزل را بسازید که در آينده به آن نيازمند خواهيد شد و نماي منزل را سنگ نکنيد.
بدون اين که با پدرم از آقاي بهادري حرفي زده باشم با کمال حيرت ديدم به من گفتند ضمناً نگران خريد و سفارش سنگ نباشيد چون آقاي بهادري دوستي و آشنايي نزديکي با سنگ فروش دارد و با صحبت با او مسأله خريد را منتفي مي کند. صبح روز بعد که به آقاي بهادري مراجعه کردم بدون اين که براي او ماجراي خواب عجيبي را که ديده بودم تعريف کنم، گفتم از سنگ کردن نماي منزل منصرف شده ايم، آيا شما مي توانيد با سنگ فروش صحبت کنيد که امروز سنگ هاي سفارشي ما را بار نزند؟ از جواب او يکه خوردم. چون درست همان طور که پدرم گفته بود گفت اشکالي ندارد. به او که دوست نزديک من است تلفن مي زنم و قضيه را منتفي مي کنم. در ادامه طبق راهنمايي هايي که پدرم در خواب به من کرده بود به جاي نماي سنگ ساختمان طبقه دوم منزل را ساختيم.
پس از مدت کوتاهي که خواستم ازدواج کنم مشکل مسکن براي زندگي جديدي که آغاز کرده بودم کاملاً حل شده بود. در صورتي که در آن وقت اصلاً متوجه اين مسأله نبوديم.
_________________________
بسيجي شهيد
اکبر
عباسي
در
سال
1315 در
اصفهان متولد شد. در
تهران
مغازه
لبنيات فروشي
داشت.
در ده شهريور سال
1360 هدف
ترور
منافقين کوردل قرار
گرفت
و
به
فيض
شهادت
نائل
آمد.
مزار
مطهر
و
نوراني اين شهيد عزيز
در
بهشت
زهراي
تهران
قطعه
24 رديف
92 شماره
8 مي
باشد.
راوی: دکتر تقي عباسي، فرزند شهيد اکبر عباسي
منبع: لحظه های آسمانی کرامات شهیدان(جلد دوم)، غلامعلی رجائی 1389
نشر: شاهد
نظر شما
