موفقيت كربلاي يك مديون دستواره بود
نوید شاهد: بعد از والفجر8، عمليات كربلاي يك شروع شد. دشمن استراتژي دفاع متحرك را در پيش گرفته بود تا ديگر شاهد انجام عملياتهاي بزرگ از سوي رزمندگان نباشد.آنها طي چند مرحله و از مناطق مختلف به ما حمله كردند كه در يك مورد توانستند شهر مهران را بگيرند. عمليات كربلاي يك هم براي بازپسگيري مهران انجام ميگرفت.
ظهر روزي كه قرار بود عمليات صورت گيرد، فرماندهان براي حمله دودل شدند. وقتي كه زمان موعود فرارسيد، خبري از آغاز عمليات نشد. نيم ساعتي گذشت و اين تعلل براضطراب ما ميافزود. از طرف ديگر گويي دشمن متوجه حضور ما شده بود. چراكه مرتب منور ميزد و همه منطقه را مثل روز روشن ميكرد. با انتظار كشيدن مشكلي حل نميشد و تصميم گرفتيم سينهخيز به سمت مواضع دشمن حركت كنيم. يك جورهايي همه فهميده بودند كه عمليات لو رفته و ديگر غافلگيري براي دشمن در كار نيست.
اما در همين هنگام ناگهان صداي شهيد دستواره را شنيديم كه از پشت گفت: از بابت منورها نگران نباشيد. دشمن ميخواهد فرار كند. منتظر خاموش شدن منورها نباشيد. دشمن را دنبال كنيد. هيچ كس نميدانست او اين حرف را با چه سندي ميزند. ولي همه دلگرم شديم و حركت كرديم. صحبتهاي شهيد دستواره كارساز بود. بچهها در روشنايي منورها به سمت دشمن يورش بردند. انگار نه انگار كه آنها در آمادگي كامل هستند. حرفهاي شهيد دستواره عملي شد و دشمن با اولين حركت بچهها فرار را برقرار ترجيح داد.
به اين ترتيب همه مراحل عمليات كربلاي يك به خوبي انجام شد. در مرحله دوم و سوم آن مهران آزاد شد. بعد از آن هم ارتفاعات قلاويزان را تصرف كرديم و در مرحله آخر، نوبت گردان حمزه شد. آماده بود وارد عمل شود. شبانه اقدام كرد. دشمن هم براي مقابله نيروهاي زيادي را به منطقه آورده بود. زمان حمله ما، عراق خيلي وحشتزده شده بود. وقتي به خط دشمن زديم و رفتيم جلو، تعدادي جنازه عراقي روي زمين افتاده بودند. معلوم نبود كه از كجا تير خوردهاند. نيروهاي ما تا دوردستها عراقيها را دنبال كردند.
شب حمله كه مردد و دودل بوديم، اگر خدا پاي ورقه ما را امضا نميكرد، وضعيت به اين شكل نميشد و نميتوانستيم به اين آساني دشمن را با ذلت و خواري از منطقه بيرون برانيم. آن شب نه ديد ما به آن وسعت بود و نه از عاقبت كار خبر داشتيم كه بتوانيم همه جوانب را بسنجيم. فقط تا جايي كه توانستيم طبق وظيفه عمل كرديم و توكلمان به خدا بود. آن شب خدا چشم بيناي ما شد.
سردار رشيد سيد محمدرضا دستواره قائم مقام لشكر27 محمدرسول الله(ص) هم
در همين عمليات كربلاي يك به شهادت رسيد. آن بزرگوار تا هنگام شهادت 11 بار
مجروح شد ولي هرگز از پاي ننشست و با شجاعت كم نظير تا نثار جان عزيزش به
دفاع از اسلام و آرمانهاي متعالي حضرت امام خميني(ره) و حفظ كيان جمهوري
اسلامي ادامه داد.