زندگی و وصیت نامه شهید غلامعلی نادری + دستخط
نوید شاهد: شهید غلامعلی نادری بنی، چهارم فروردینماه سال ۱۳۴۷ش در خانوادهای متوسط در شهر بن چشم به جهان هستی گشود. غلامعلی در خانهای نهچندان مجلل و در میان مهر و محبتی بسیار و در دستان و آغوش مادری مهربان و پدری زحمتکش و میان خواهران و برادرانی دلسوز و خانوادهای متدین، مراحل رشد را طی نمود. شهید نادری بنی پس از سپری نمودن دوره ابتدایی در کمال موفقیت، قدم به مقطع تحصیلی راهنمایی گذاشت و با تحمل رنج و زحمت توانست سال اول راهنمایی را هم بهخوبی به پایان برساند. درست در همین ایام بود که جرقه عظیمت به جبهههای پیکار حق علیه باطل در ذهن شهید نادری بنی زده شد و از آن زمان بهبعد، تصمیم گرفت که در فعالیتهای مذهبی از جمله: پخش اعلامیهها و حضور در مسجد و اقامه نماز جماعت بیش از پیش شرکت کند. غلامعلی در بسیج عضو شد و مسئولیت جمعآوری و ارسال کمکهای مردمی اعم از: خوراک و پوشاک و... به میادین نبرد را بر عهده گرفت.
همچنین، او همراه کمکهای مردمی، نامههایی را از خانوادههای متدین رزمندگان اسلام، به دست ایثارگران میرساند چرا که او بهواسطه اقتضای سن و سالش نمیتوانست بهطور مستقیم در دفاع مقدس حضور یابد. اما در اواخر سال ۱۳۶۰ش - زمانی که تنها سیزده سال داشت - بهطور جدی تصمیم گرفت که بهعنوان رزمنده از مرزهای میهن اسلامیاش در برابر کفار بعثی دفاع نماید. همین جدیت باعث شد که چندی بعد راهی جبهههای نور گردد. غلامعلی حدود یک سال در جبهه حضور داشت و در این مدت، یکبار از ناحیه دست راست دچار مجروحیت شد تا اینکه سرانجام، در تاریخ هفتم مردادماه سال ۱۳۶۱ هجری شمسی طی عملیات رمضان - در سن چهارده سالگی - در شرق بصره به فیض عظیم شهادت نائل گردید و عاشورائی گشت. مزار شهید غلامعلی نادری بنی در گلزار شهدای شهر بن، میعادگاه عاشقان حقیقی جهاد و شهادت در راه خداست.
وصیت نامه شهید
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام امت.
و با سلام فراوان به روان شهیدان راه الله. پدر و مادر سلام من را از سنگرهای حق بر علیه باطل قبول بفرمایید. امیدوارم همیشه صحیح و سالم و در خدمت اسلام و انقلاب باشید.
حال که بنابر وظیفه شرعی در حال نبرد با صدامیانم تا از دینم و انقلابم و کشورم دفاع نمایم. از خداوند می خواهم مرا یاری کند تا خدمتی هر چند کوچک برای وطنم انجام دهم و اگر در این راه مقدس شهادت نصیبم گشت برای من هیچ گونه ناراحت نباشید و گریه نکنید و اگر گریه سراغ شما آمد بیاد امام حسین (ع) و مظلومیتش گریه کنید و از مال دنیا چیزی ندارم.
شما پدر و مادر و برادران و خواهرانم وارث خون من هستید و باید ادامه دهنده راه من که همان راه انبیا و شهدا می باشد و خیلی مستقیم و روشن است باشید. شما از این راه حرکت کنید. در آخر راه من با چهره ی خندان و دلی شاد منتظر شماها هستم و برای شما سفارش می کنم که امام را بهتر بشناسید و از رهنمودهایش اطاعت کنید.
پدرو مادر چون من جز اینکه به نبرد جنایتکارات شرق و غرب که از آستین صدام به در آمده است راهی ندارم امیدوارم شما هم راهی غیر از این برای من نخواهید.
مادر مهربان و خواهران عزیزم شما هم به صف مادران تاریخ، زینب های زمان بروید و با خون و اشک و آه پیام خون شهیدان را به گوش جهانیان برسانید و از همه ی شماها می خواهم من را حلال کنید و همیشه به یاد رزمندگان اسلام و خانواده های معظم شهدا باشید و برای من دعا کنید که خیلی محتاج دعا هستم و از کلیه دوستان مخصوصاَ همکلاسی هایم می خواهم من را حلال نمایند.
به امید ظهور آقا امام زمان (عج) و سلامتی و طول عمر امام و پیروزی حق بر باطل انشاءالل.
وصیت نامه غلامعلی نادری فرزند نظرعلی
منبع: مرکز اسناد ایثارگران