کیست این مرد که سردار دل خوبان است
کیست این مرد که خندیده در آتش یک عمر
مانده در وادی خمپاره و ترکش یک عمر
این به تنهایی شبهای دعا خو کرده
این سراپا هیجان، یک تنه آرش یک عمر
جنگ پایان جراحات رفیقانش نیست
او که در جنگ رسیده به مرادش یک عمر
خاطرات حرم زینب کبراست مگر
مانده در چهرهی این لوح منقش یک عمر
کیست این مرد که از شهد شهادت مانده
خورده از جام زمان بادهی آتش یک عمر
صخرهی صعب عبوری که پر از اندوه است
چشمهای آنطرف کوه مشوش یک عمر
آتش بی خبری هاست جهان از بر او
بی صدا میگذرد ساکت و سرکش یک عمر
او که تقدیر نیالوده به تزویر جهان
پاکباز است اگر مثل سیاوش یک عمر
کیست این مرد که سردار دل خوبان است
در سرش صوت اذان، ندبهی دلکش یک عمر
لحظه ها میگذرند از پی هم بی برگشت
میرود تا برسد او به مرادش یک عمر
منبع: چشمه آیینه، گزیده شعر کنگره
ایثار / به کوشش داریوش ذوالفقاری، معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد
شهید و امور ایثارگران، انتشارات مهر تابان 1395.