یک سفره مثل هر سال / تنگ بلور ماهی / یک عالمه خوراکی

جشن تکلیف

یک سفره مثل هر سال

تنگ بلور ماهی

یک عالمه خوراکی

با هر چه که بخواهی!

سبزی و سیر و سرکه

سیب و سماق و سنبل

سینی پر از کلوچه

قوری چای و قل­قل

افتاده روی سفره

ساعت که رفته در خواب

آئینه، شمع و قرآن

یک جانماز و یک قاب

در دست مادر من

یک چادر سفید است

این هدیه­ ی معطر

کادوی روز عید است

یک چادر پر از گل

با جانماز و یک کیف

باید بپوشم آن را

در روز جشن تکلیف

بر سفره می­ نشاند

با خنده­، شاد و خوشحال

یک دسته ­گل به جای ِ

بابا، شبیه هر سال

مادر همیشه می­گفت:

روزی پدر می ­آید

باید دعا کنم تا

او از سفر بیاید

این عید، نُه بهار است

بابا کنار ما نیست

بابا که توی عکسش

لبخند مهربانی­ست

ای کاش او ببیند

در کوچه بازی­ ام را...

می­خواهم او ببندد

چادر نمازی­ ام را

در قلب کوچک من

شادابی و امید است

بابای من می­ آید...

بابای من شهید است

سروده ای از فروغ تنگاب

منبع: چشمه آیینه، گزیده شعر کنگره ایثار / به کوشش داریوش ذوالفقاری، معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران، انتشارات مهر تابان 1395.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده