دوشنبه, ۰۴ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۱۰:۲۰

اهواز... داغ و دلهره آوارشانه ها ....
ديوار رگ به رگ شده زير نشانه ها ...
باران شعله شعله و آژير ... جيغ و خون...
فرياد شهر در تب آتش زبانه ها
امواج تيره روشن اين قرص ها مرا
هل مي دهد به شيب شهاب و شبانه ها
سال ...غروب دست تو در دست هاي من
سال... طلوع نبض تو در جاودانه ها
اكبر! هنوز گوش چپم تير مي كشد
نام تو را كه مي شنوم از رسانه ها
ضبطم صداي سوت قطار است در سرش
آهنگ تير و چلچله دارد ترانه ها
پيراهنم سفيد، سر و شانه ام سفيد
چون مرده هاي يخ زده در سرد خانه ها
امروز خواستم بپرم، دكترم رسيد
من را گذاشت در قفس آب و دانه ها
اكبر! خدا چقدر بزرگ است؟ مي شود
من را هم آه.. رد كند از بي كرانه ها ؟
نام تو را نوشت سر كوچه هاي شهر
نام مرا به دفتر ديوانه خانه ها
با نقشه هاي تازه شبي باز مي پرم
مثل كبوتران بريده ز لانه ها
از تو كه دست روح مرا هم بگيري و
از من كه يك جسد بگذارم به شانه ها


منبع: كتاب "امواج ارغواني "
به كوشش : سيد ضياء الدين شفيعي
برگزيده آثار هفدهمين كنگره ي شعر دفاع مقدس
ناشر: بنياد حفظ آثار و ارزش هاي دفاع مقدس
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده