تقدیم به جانباز عزیزی که در شب سال تحویل در شلمچهسر سفره هفت سین بی دست گریه میکرد
يکشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۳۶
در روضه خوانی سینه زنها ایستادند
بی دست بودند آستینها، گریه کردند
نوروز را در چشم مینها گریه کردند
مثل شلمچه مثل فکه مثل کارون
با نخلها سر بر زمینها گریه کردند
در خاطرات دشت بیسنگر شبی سرد
دیوارها پشت کمینها گریه کردند
در روضه خوانی سینه زنها ایستادند
بی دست بودند آستینها، گریه کردند
تصویر سیمی خاردار از روضه رد شد
شب را تمام سیم چینها گریه کردند
عکاسها جا مانده بودند از تماشا
وقتی تمام دوربینها گریه کردند
خالیست جای نام تو در دفتر من
جایی که حتی نقطه چینها گریه کردند
منبع: چشمه آیینه، گزیده شعر کنگره ایثار / به کوشش داریوش ذوالفقاری، معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران، انتشارات مهر تابان 1395.
نظر شما