گفتاری از مرتضی سرهنگی درباره اهمیت ثبت و ضبط خاطرات رزمندگان دفاع مقدس/
سه‌شنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۰۱:۴۷
ما باید بفهمیم چه کسانی برای ما جنگیده‌اند، در غیر این صورت دچار سردرگمی خواهیم شد؛ چنانکه نیروهای بعثی از رفتارهای رزمندگان ما (که تمام محاسبات‌شان را به هم می‌ریخت) دچار سردرگمی می‌شدند.
امروز هم در همه دنیا خاطرات جنگ نوشته و خوانده می‌شود. خاطرات دفاع مقدس، درهای این جنگ را به روی کسانی باز می‌کند که سن و سالی نداشته و آن زمان را ندیده‌اند. دنیا در حال جوان نگاه داشتن خاطرات جنگ است، در حالی که رزمندگان آن جنگ‌ها در حال پیر شدن هستند. ما در خوشبینانه‌ترین حالت، دو دهه برای ثبت خاطرات دفاع مقدس فرصت داریم. در تاریخ نگاری جنگ – به طور کلی – دو دهه معادل دو ساعت است و این یعنی فرصت ما برای این کار بسیار اندک است.
ما باید بفهمیم چه کسانی برای ما جنگیده‌اند، در غیر این صورت دچار سردرگمی خواهیم شد؛ چنانکه نیروهای بعثی از رفتارهای رزمندگان ما (که تمام محاسبات‌شان را به هم می‌ریخت) دچار سردرگمی می‌شدند. درباره شیوه رفتار رزمندگان با اسرای عراقی به بیان خاطره‌ای از سرهنگ عبدالکاظم حسین الاسدی که فرمانده تیپ 111 نیروهای بعثی مستقر در فاو و به اسارت در آمده بود، می پردازم. با اینکه این فرد به گفته خودش به محافظانش دستور داده بود در صورت احتمال اسارت، او را بکشند، اما در روز اول اسارتش می‌بیند که به او غذایی می‌دهند و بعد از آن دو نفر که بعدا می‌فهمد محسن رفیق دوست، وزیر وقت سپاه و علی شمخانی، فرمانده وقت نیروی زمینی سپاه، می‌آیند و همان غذا را می‌خورند؛ او در همان وقت می‌فهمد که درباره ایرانی‌ها اشتباه می‌کرده است.

         

بنده در آن زمان خاطرات اسرای عراقی را جمع آوری می‌کردم. عبدالکاظم یک روز در باره سرباز جوان خوش لباسی که از ما پذیرایی می‌کرد گفت که زمانی ما این جوان ها را می‌کشتیم و افتخار می‌کردیم که پاسدار خمینی کشته ایم. من با همه جوانی و بی تجربگی ام در آن زمان، متوجه شدم که این سرهنگ نفهمیده با چه کسی جنگیده است.
امروز هم در همه دنیا خاطرات جنگ نوشته و خوانده می‌شود. خاطرات دفاع مقدس، درهای این جنگ را به روی کسانی باز می‌کند که سن و سالی نداشته و آن زمان را ندیده‌اند. دنیا در حال جوان نگاه داشتن خاطرات جنگ است، در حالی که رزمندگان آن جنگ‌ها در حال پیر شدن هستند. ما در خوشبینانه‌ترین حالت، دو دهه برای ثبت خاطرات دفاع مقدس فرصت داریم. در تاریخ نگاری جنگ – به طور کلی – دو دهه معادل دو ساعت است و این یعنی فرصت ما برای این کار بسیار اندک است.
خاطره‌ای هم از ماهر عبدالرشید که یکی از فرماندهان رده بالای عراق بود و در یکی از حملات، به دست بابانظر به اسارت در آمده بود، می گویم. او روزی دید که یک سرباز ایرانی در حال شکنجه شدن توسط سربازان خودش است و به سختی مجروح شده است. از آنها پرسید که این جوان را به چه علت شکنجه می‌کنید؟ و آنها پاسخ دادند که ما هر کار می‌کنیم، این سرباز به خمینی فحش نمی‌دهد. وقتی او به سربازان می‌گوید که چه اهمیتی دارد که او این توهین را انجام دهد یا خیر، آنها پاسخ می‌دهند که او مسیحی است ولی این کار را نمی کند. برای ماهر جالب شده بود که چطور یک ارمنی هم حاضر به توهین به امام خمینی (ره) نیست. دلیل این کار را از آن جوان پرسید و آن رزمنده ارمنی پاسخ داد که به نظر من امام خمینی بهترین بنده خداوند روی زمین است و از نظر من، اهانت به برترین بنده خدا، مثل توهین به خداوند است؛ به همین خاطر من هرگز این کار را نمی‌کنم. پس از آن ماهر به محافظش گفته است ببینيد صدام ما را با چه کسی در انداخته است که حتی یک رزمنده ارمنی که در دست ما اسیر است و اینگونه دارد به سختی شکنجه می‌شود، باز هم مقاومت می‌کند و حاضر به دست کشیدن از عقایدش نیست.

        

نگارش خاطرات جنگ منحصر به اين زمان نيست. در زمان جنگ جهاني اول و همزمان با قيام جنوب که به رهبري رئیس‌علی دلواری انجام شد، روحاني اي در بوشهر حضور داشت به نام آيت الله سيد عبدالله بلادي بوشهري، که پس از شروع وقايع جنگ، او را به بوشهر منتقل کردند. مردم از او درخواست مي کنند که يا شيخ! ما آيين حرب نمي‌دانيم، شما اين آيين را به ما بياموز. پس از اين درخواست، ايشان فورا با رجوع به احاديث و روايات، 110 فرمان درباره آداب جنگ اسخراج کرده است. در بند 22 و 23 اين «نظامنامه حرب» اشاره مي‌شود که فرمانفرما (فرمانده) بايد هر روز گزارش وقايع جنگ را بنويسد و دستگاهي مطبعه مختصري هم داشته باشد تا آن را به چاپ برساند؛ علاوه بر اين فرمانفرما، بايد از ميدان‌هاي نبرد عکاسي کند.
اين امر مهمي است که توسط يک روحاني و 100 سال پيش به آن توجه شده؛ آن هم در زماني که نه به اندازه امروز سواد عمومي وجود داشته و نه امکاناتي چون دوربين عکاسي و دستگاه چاپ و ... و اين نشان دهنده اهميت فوق العاده مسأله مستند سازي جنگ است.

* ادبیات جنگ بی مرز است
ادبیات جنگ نوشته می‌شود چون دنیا ادبیات جنگ را جوان نگه می‌دارد ولی سربازان پیر می‌شوند. در جنگ‌هايی که اساس آن‌ها دفاعي و مردمي است، پيش از ورود نيروهاي آموزش ديده و ارتش، حراست از مرزها توسط مردم عادي و ساکنان شهرها و روستاهاي مرزي انجام مي‌شود، بنابراين نوشتن از جنگ نيز بايد توسط همين مردم صورت گيرد.
ادبیات جنگ بی‌مرز است چون انسانی و مردمی است و فرقی نمی‌کند که جنگ در کدام جغرافیا اتفاق افتاده است، بلکه آنچه پیونددهنده جنگ‌ها است مشترکات انسانی است. قیمت تمام‌شده جنگ برای خیلی از کشورهای درگیر محاسبه شده، اما برای ایران این اتفاق نیفتاده است. قیمت تمام‌شده را ادبیات درمی‌آورد وکار ادبیات همین است. کار ادبیات جنگ شغل نیست بلکه شوق است و برای ثبت تاریخ شفاهی و تبدیل آن به ادبیات جنگ، ما یک شعار داریم استقرار، استمرار و استمرار .
در خوش‌بینانه‌ترین حالت، ما تا دو دهه دیگر سربازان و آنهايي را که مستقيما در جنگ تحميلي حضور داشتند را در اختيار خواهيم داشت و الان در طلایی‌ترین دوران برای تاریخ شفاهی هستیم، ما فرصتی نداریم. ما بدهکار مردان جنگ هستیم، بدهکار حسین لشکری‌ها و عباس دوران‌ها هستیم؛ بهترین بچه‌های خود را در جنگ از دست دادیم و بایستی بهترین کارها را براي آنها انجام دهيم.
شاه‌کلید کار تاریخ شفاهی، مصاحبه‌گر است. وقتی ما خاطره خوب نداشته باشیم نمی‌توانیم توقع کتاب خوب، نمایشنامه خوب و فیلم خوب داشته باشیم، نمی‌گویم نیست هست اما نسبت يک به 100 است پس باید در این عرصه مصاحبه‌گرانی فعال، باذوق و خلاق تربیت کنیم. جنگ دو نوع دستور زبان دارد؛ یک دستور زبان تبلیغی است که در عصر جنگ است و دوم دستور زبان تعقلی است و رسانه‌های ما هنوز دارد با زبان تبلیغی با مردم حرف می‌زند و این تأثیر ندارد.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده