ماجراي نامه هاي ارشد
شنبه, ۰۲ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۳۲
سربازها دور هم جمع می شوند. شهید ارشد نوری نامه های آنها را بینشان تقسیم می کند.
![ماجراي نامه هاي ارشد ماجراي نامه هاي ارشد](/files/fa/news/1395/5/2/20586_747.jpg)
سربازها دور هم جمع می شوند. شهید ارشد نوری نامه های آنها را بینشان تقسیم می کند. بعد طبق معمول گوشه چادر می ایستد و نامه ای را که برای خودش رسیده را با صدای بلند برای بقیه می خواند و از خاطرات کودکی اش و صحبتهای دلنشین مادربزرگش تعریف می کند.
ارشد همان طور که همه می دانند پدرش شهید شده و مادرش را قبل از انقلاب از دست داده است و با مادربزرگش زندگی می کند. ارشد شوخ طبع است و با همۀ بچه ها گرم می گیرد. بچه ها از طریق نامه هایی که ارشد از مادربزرگش می خواند با او آشنا می شوند و پیگیر حال مادربزرگ از ارشد هستند. طی عملیات ارشد شهید می شود و هم رزمانش وقتی نامه های داخل جیبش را می بینند متوجه می شود تنها یکی از کاغذها نامۀ واقعی است که خبر فوت مادربزرگش است و بقیه کاغذها سفید است و ارشد فقط به یاد مادربزرگش حرفها و خاطرات او را در قالب نامه زنده می کرده است.
حقیقت سرخ، ص 156
نظر شما