آخرین اخبار:

شهید عبدالرضا غریب نژاد

شهید عبدالرضا غریب نژاد

نام پدر: ذبیح اله
تاریخ تولد: 1346/8/3
تاریخ شهادت: 1365/11/24
محل شهادت: ...........
مشاغل: جهادگر
محل تولد: سمنان - دامغان - دامغان
علت شهادت: ...........
محل دفن: نام گلزار:زردوان شهر:سمنان - دامغان
زندگی نامه

شهید عبدالرضا غریب‌نژاد فرزند ذبیح‌الله و شهربانو، سوم آبان‌ماه ۱۳۴۶ در روستای چهارده از توابع شهرستان دامغان چشم به جهان گشود. به عشق امام رضا (ع)، نامش را عبدالرضا گذاشتند. از کودکی همراه پدرش در مراسم مذهبی، مساجد و تکایا شرکت می‌کرد.

به تدریج عشق به کلام حق و اهل بیت عصمت و طهارت در وجودش رشد یافت. با اینکه پدرش کارگری زحمت‌کش بود، تلاش کرد تا فرزندانش تحصیل کنند و آینده خوبی داشته باشند. عبدالرضا تحصیلات ابتدایی را در مدرسه شهدای دیباج سپری کرد. پس از آن وارد مدرسه امیر کبیر شد و تا دوم راهنمایی درس خواند.

با حلوای شهید، خودمون رو تبرک می‌کنیم

برادر شهید نقل می‌کند: «سیزده ساله بود که جنگ تحمیلی شروع شد. روحیه‌اش تغییر کرده بود. همه هوش و حواسش به جبهه بود. وقتی دامادمان شهید شد، عبدالرضا با سن کمش به همه ما روحیه و دلداری می‌داد. به خاطر برگزاری مراسم ختم دامادمان، با دوستانش به مسجد رفته بود. وقتی برگشتند، می‌خندیدند و حلوای شهید را می‌خوردند. گفتم: «واسه چی می‌خندین؟» گفت: «با حلوای شهید، خودمون رو تبرک می‌کنیم. مطمئنم که ما هم شهید می‌شیم.»

 

به خاطر دفاع از اسلام و میهنش، ترک تحصیل کرد و به عنوان جهادگر از طرف جهاد سازندگی، عازم جبهه‌ها شد. آنجا چهار سال خدمت کرد. بعد از آن در واحد فنی-مهندسی به عنوان راننده لودر خدمتش را ادامه داد. در طول خدمت صادقانه‌اش، یک بار در منطقه پنجوین مجروح شد.

دو روز قبل از شهادتش هم در سه راهی شلمچه، شیمیایی شد. وی سرانجام بيست و چهارم بهمن‌ماه ۱۳۶۵ ‌در منطقه شلمچه، در عملیات کربلای پنج با اصابت ترکش دشمن به سرش، به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

 

وصیت نامه

فرازهایی از وصیت‌نامه شهید:

برای پاسخ به ندای سالار شهیدان، عاشقانه به سوی همرزمانم می‌شتابم

از خدا می‌خواهم که تمام ما انسان‌های گناهکار را هدایت کند. اگر چنانچه توفیق شهادت یافتم، بدانید که به خاطر عشق و علاقه‌ای که به اسلام، انقلاب و یاری دین خدا داشتم، جبهه را انتخاب کردم. بدانید که راه خود را شناخته‌ام و تا پای جان هم برای آن مقاومت و ایستادگی خواهم کرد. برای جواب دادن به ندای «هل من ناصر ینصرنی» سالار شهیدان، عاشقانه به سوی همرزمان خود می‌شتابم.

 

وقت خود را در معصیت، دروغ و تهمت تلف نکنید

ای عزیزان! از شما می‌خواهم که راه شهدا را ادامه دهید. عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنید. از همه شما می‌خواهم پشتیبان ولایت فقیه باشید و وقت خود را در معصیت، دروغ و تهمت تلف نکنید. مادران عزیز! مبادا مانع فرزندانتان برای رفتن به جبهه بشوید که در محضر خدا نمی‌توانید جواب حضرت زینب (س) را بدهید. در پایان از همه شما می‌خواهم مرا ببخشید که نتوانستم در دانشگاه معنویت، کامل‌تر و خالص‌تر شوم.

چندرسانه‌ای
طراحی و تولید: ایران سامانه