آخرین اخبار:

شهید یوسفعلی لامعی

شهید یوسفعلی لامعی

نام پدر: احسان اله
تاریخ تولد: 1341/4/1
تاریخ شهادت: 1362/12/5
محل شهادت: ...........
مشاغل: پاسدار
محل تولد: سمنان - گرمسار - گرمسار
علت شهادت: ...........
محل دفن: نام گلزار:گلزارشهرگرمسار شهر:سمنان - گرمسار
زندگی نامه

شهید یوسفعلی لامعی فرزند احسان‌‏الله و محترم، یکم تیرماه ۱۳۴۱ در شهرستان گرمسار به دنیا آمد. در همین شهر درس خواند و دیپلم گرفت. سال ۱۳۶۱ وارد سپاه شد.

رازهای عاشقی با خدا!
خواهر شهید نقل می‌کند: «ما را نصیحت می‌کرد و می‌گفت: «جلوی مغازه‌ها نایستین، مغازه دارها که محرم شما نیستن. وقتی که نماز می‌خونید اینقدر شق و رق نایستین، گردنتون رو کج کنین و حالت خضوع و خشوع داشته باشین تا معلوم بشه شرمنده خدا هستین.»

چهار بار به جبهه اعزام شد. دو بار به کردستان به عنوان بسیجی و دو بار به جنوب به عنوان پاسدار. در زمان شهادت متأهل بود. فرزندش بعد از شهادت او به دنیا آمد. در پنجم اسفندماه ۱۳۶۲ در خط مقدم جزیره مجنون، به شهادت رسید. چهارده سال مفقود بود و پس از آن پلاک و باقی مانده بدنش پس از انتقال به شهرستان و تشییع، در گلزار شهدای گرمسار به خاک سپرده شد.

خاطرات

مادری هنوز چشم به راه است...

بعد از سیزده، چهارده سال چند تکه استخوان و پلاکش را آوردند و تشییع کردند. اما هنوز نمی توانم باور کنم که متعلق به او باشد. در خلوت هایم با خدا، از او می خواهم که پسرم برگردد. از اینکه مزاری دارد و به یادش در آن محل جمع می شویم کمی آرام می شوم، اما باورش برایم سخت است.

(به نقل از مادر شهید)

 

 

تشییع در روز عاشورا

در تظاهرات شرکت می کردیموچ. در خلوت کوکتل درست می کردیم به دور از چشم پدر و مادرمان. در گرمسار قبل از شروع جنگ، درگیری هایی بین گروهک ها و طرفداران انقلاب پیش می آمد. او در خیلی از آن درگیری ها هم شرکت می کرد. جنگ که شروع شد به منطقه اعزام شد. در عملیات خیبر شرکت کرد و همانجا به شهادت رسید و مفقودالاثر شد. بعد از سیزده سال در روز عاشورا تشییع شد.

(به نقل از خواهر شهید)

 

ین خاطره به نقل از خواهر شهید است که تقدیم حضورتان می‌شود.

بچه‌های بسیجی رو جلوی عروس و داماد قربونی می‌کنن!
خیلی به هم نزدیک بودیم. از کردستان که بر می‌گشت، چیزهایی می‌گفت که مو به تن آدم سیخ می‌شد. سفارش می‌کرد مبادا چیزهایی که برایت تعریف کردم برای مامان بگویی. اگر او این حرف‌ها را بشنود مانع رفتنم می‌شود. می‌گفت: «اونجا بچه‌های بسیجی رو جلوی عروس و داماد قربونی می‌کنن!»

 

وصیت نامه

فرازهایی از وصیت‌نامه شهید:

آرزوی شیعیان ایران را برآورده می‌کنیم
انتظار چندین ساله را به یاری خداوند به پایان خواهیم رساند و خاک مقدس کربلا و قبر شش گوشه سالار شهیدان، حسین‌بن علی (ع) را از چنگ مزدوران بعثی در می‌آوریم.
به امید خدا دیگر چیزی باقی نمانده تا دل‌های خانواده‌های شهدا و مفقودین را شاد بگردانیم و راه کربلا را که آرزوی شیعیان ایران می‌باشد، باز کنیم و قبر شش گوشه سالار شهیدان را زیارت کنیم.

 

چندرسانه‌ای
طراحی و تولید: ایران سامانه