نوید شاهد - همسر شهید «ابوبکر اونق» گفته است: من به شوق بازگشت «ابوبکر» از جبهه، تمام سختیها و کمبودها را تحمل میکردم. تا اینکه یک روز زنگ در به صدا در آمد. در را باز کردم. از دانشگاه بودند. با خودم گفتم «ابوبکر که نیست، اینها با من چکار دارند؟» بعد از لحظاتی خبر شهادتش را به من دادند.