نوید شاهد - همرزم شهید در خاطرهای میگوید: «نم نم باران بر سر ما باریدن گرفته بود. گردان در محوطه مقر به خط شده بود تا برای عملیات آماده شود. چشمم افتاد به "سید ایاز" نوجوان 16 سالهای که از خوشحالی در پوست خودش نمیگنجید. او در کودکی دچار فلج اطفال شده بود و به خاطر همین پای چپش میلنگید...» ادامه خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بشنوید.