شهید مجید عبدوس

شهید مجید عبدوس
قسمت دوم گفتگو با مادر گرامی شهید مجید عبدوس

او همیشه بهترین نوع شهادت را طلب می‌کرد/ می‌خواست مانند حضرت زهرا (س) باشد

شهید «مجید عبدوس» متولد تهران، از شهدای دفاع مقدس است. در این کلیپ مادر گرامی این شهید گرانقدر نقل می‌کند: «مجید دوست داشت مفقودالاثر شود. می‌گفت: مثل حضرت زهرا (س) می‌خواهم مفقود باشم تا اجر شهادتم بیشتر باشد. او بهترین نوع شهادت را طلب می‌کرد.» این کلیپ با عنوان «چراغ محله» با همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان و صدا و سیمای مرکز این استان تهیه شده است. نوید شاهد سمنان شما را به دیدن قسمت دوم این گفتگوی زیبا دعوت می‌کند.
قسمت نخست گفتگو با مادر گرامی شهید مجید عبدوس

هردوی‌مان می‌دانستیم دیدار آخر است/ لحظه شهادتش به من الهام شد

شهید «مجید عبدوس» متولد تهران، از شهدای دفاع مقدس است. در این کلیپ مادر گرامی این شهید گرانقدر نقل می‌کند: «مجید تمام کارهایش را با خلوص نیت انجام می‌داد. در اعزام آخر نور عجیبی در چهره‌اش بود. من و او می‌دانستیم که به شهادت می‌رسد.» این کلیپ با عنوان «چراغ محله» با همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان و صدا و سیمای مرکز این استان تهیه شده است. نوید شاهد سمنان شما را به دیدن قسمت نخست این گفتگوی زیبا دعوت می‌کند.

پاس داشتن خون شهدا، نگه‌داشتن حدود الهی و پیروی از امام عزیز است

در سالگرد شهادت شهید «مجید عبدوس» اسناد و دست‌نوشته‌های این شهید گرانقدر برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود.

روز قیامت تلافی خواهم‌ کرد

نوید شاهد - شهید «مجید عبدوس» در وصیت‌نامه‌اش خطاب به پدرش می‌نویسد: «پدرم! تو درس مردانگی به من آموختی و همان مرا به این درجه عظیم رساند. از شما تشکر می‌کنم و امیدوارم مرا حلال کنید. انشاالله بتوانم در روز قیامت تلافی زحمت‌های شما را بکنم.» نوید شاهد سمنان شما را به مطالعه فرازهایی از وصیت‌نامه این شهید والامقام دعوت می‌کند.

این آخرین باریه که می‌رم جبهه!

نوید شاهد - برادر شهید «مجید عبدوس» می‌گوید: «بارها به جبهه رفت و مجروح شد اما وقتی مرخص می‌شد و به سمنان می‌آمد با همان وضعیت، به ملاقات دیگر مجروحین می‌رفت. بار آخر اقدام قشنگی کرد. حرف‌هایی زد و ضبط کرد. در نوار ضبط شده گفته‌ بود: این آخرین باریه که می‌روم، اما دیگر برنمی‌گردم ...» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در دو بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش نخست این خاطرات جلب می‌کنیم.

خیلی دلش می‌خواست که هیچ اثری از او باقی نماند

«شب عملیات متوجه شدم یکی از بچه‌ها حال خیلی عجیبی داره. نماز می‌خونه و گریه می‌کنه. نزدیک رفتم. مجید بود. کمی کنارش ایستادم. لذت می‌بردم. نمازش که تموم شد، بلند شد و من رو توی بغلش گرفت و گفت: امشب شهید می‌شم. خیلی دلش می‌خواست که هیچ اثری از او باقی نمونه ...» آنچه خواندید به نقل از همرزم شهید "مجید عبدوس" است. نوید شاهد سمنان شما را به مطالعه زندگی‌نامه این شهید گرانقدر دعوت می‌کند.
طراحی و تولید: ایران سامانه