شهید «شمس الدین ملایی» از شهدای دفاع مقدس استان ایلام است که خرداد ۱۳۶۷ در جبهه مهران به درجه رفیع شهادت نایل آمد. همیشه میگفت: «تا فشنگ دارم خواهم جنگید هرگز با اسلحه پُر برنخواهم گشت. چون من راه شهادت را از آزادمرد اسلام امام حسین (ع) سیدالشهداء آموختهام.»
عباس دانشگر با آغاز جنگ در سوریه تصمیم گرفت علی رغم اینکه به تازگی ازدواج کرده، برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) هجرت کند و سرانجام 20 ﺧﺮﺩﺍﺩ 1395 در سن 23 سالگی ﺩﺭ ﺳﻮﺭﯾﻪ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﭘﯿﮑﺮﺵ 25 ﺧﺮﺩﺍﺩ ﺩﺭ ﺯﺍﺩﮔﺎﻫﺶ ﺳﻤﻨﺎﻥ ﺗﺸﯿﯿﻊ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﺳﭙﺮﺩﻩ شد.
شهید «محمدرضا مرادخانی» از شهدای دوران دفاع مقدس است. مادرش از او روایت میکند: «افتخار میکنم به همچون پسری خداپرست و وطندوست که شهادت سرخ را بر ناراحتی و سختی مردم ترجیح داد.»
مادر شهید تعریف میکند: حرفش را کامل نمیگفت انگار میخواست چیزی بگوید. بالاخره حرفی که تو گلویش گیر کرده بود را آمد که بگوید و گفت: «میخواهم به جبهه بروم، اجازهاش را میدهی؟...»
مادر شهید تعریف میکند: سربازها با دیدن این صحنه غلامعباس را دعوا کردند که چرا همچین کاری کرده است. شهید به سربازها گفت: «ناراحت نباشید پس از رفتن ما آن قدر این گلها بروید که دنیا گلستان شود...»
شهید «ولیاله میرزایی» از شهدای دانش آموز استان ایلام است که فروردین ۱۳۶۶ در جبهه چنگوله به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر شهید میگوید: پسرم تنها ۱۷ بهار از عمرش گذشته بود که شهید شد، همیشه عکس امام خمینی روی سینه اش بود. فیلم این مصاحبه در ادامه تقدیم حضورتان میشود.
آیین رونمایی از کتاب خاطرات مادر شهید «سید میرزا نادری» با حضور نماینده ولی فقیه در خراسان شمالی و مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان شمالی برگزار شد.
همسر «جواد اللهکرمی» شهید مدافع حرم که 14 دلیل برای ازدواج برشمرده بود، گفت: این زندگی، همان چیزی است که به دنبالش بودم و آرزویش را داشتم؛ یک زندگی که همواره با یاد خداست و رنگ و بوی شهدا را دارد.
مادر شهید «علیاصغر جودی» در گفتگو با نوید شاهد آذربایجان غربی
مادر شهید تعریف میکند: «پسرم خیلی مهربان و دلسوز بود، برای دفاع از ناموس و کشورش جانش را فدا کرد و همیشه شهادت آرزویش بود که در نهایت هم به آرزویش رسید.»
مادر شهید تعریف میکند: «جوان با احساس و مهربانی بود. پسرم محمد هر زمان که صحبت از جبهه و جنگ میشد با اطمینان قلبی میگفت: "من شهید میشوم" و سرانجام به آرزوی دیرینهاش رسید و ...»
مادر شهید میگوید: «پیکر پسرم پس از شهادت ۳۰ ماه مفقودالاثر شد و پیکر او را از روی یادداشتی که با اسم خود نوشته بود شناسایی شد. من جان پسرم را فدای امام حسین(ع) کردم.» نوید شاهد ایلام در سالگرد شهادت ضمن معرفی شهید، فیلم مصاحبه با مادر این شهید والامقام را منتشر می کند.
مادر شهید تعریف میکند: «بعضی مواقع که فرزندم پول توجیبی نداشت، مسیر مدرسه تا خانه را با پای پیاده میآمد که حدود دو الی سه ساعت طول میکشید تا به منزل برسد اما حاضر نبود از من پول توجیبی درخواست کند مبادا که من شرمنده او شوم.»
مادر شهید «علی اسدی» درباره خاطرات خود می گوید: من که پشت سر او میرفتم دید و گفت مادر جان اگر بیایی بر میگردم گفتم نه پسرم برو فقط میخواهم از پشت ببینمت.