صندوقچه گل رز

صندوقچه گل رز

بُرشی از کتاب "صندوقچه گل رُز"| نماز اوّلِ وقت

نوید شاهد - در قسمتی از کتاب صندوقچه گل رُز که برادر شهید "ابوالفضل راه چمنی" روایت می کند، می خوانید: «یک روز رفته بودیم تهران، موقع برگشت به پاکدشت، اذان مغرب شد. آقا ابوالفضل گفتند: «بایستیم نمازم را بخوانم بعد راه بیافتیم.» آن حوالی مسجد نبود گفتم به پاکدشت راهی نمانده، برویم منزل، نمازتان را می خوانید.» گفت: نه من باید نمازم را اول وقت بخوانم.» پیاده شد و دنبال قبله گشت.»

برشی از کتاب "صندوقچه گل رُز"| یک بغل گُل سرخ

در قسمتی از کتاب صندوقچه گل رُز که خواهر شهید "ابوالفضل راه چمنی" روایت می کند، می خوانید: «توی ترافیک سنگینی گیر کردیم. ماشین ها متوقف بودند، پسر نوجوانی یک دسته ی بزرگ گُل سرخ بغلش بود، گردنش را به حالت خواهش کج کرد و به ابوالفضل گفت: «آقا! یک شاخه گُل از من می خرید؟»
از سوی انتشارات مقاومت به چاپ رسید؛

"صندوقچه گل رُز"

کتاب «صندوقچه گل رُز» به روایت خاطراتی از شهید مدافع حرم «ابوالفضل راه چمنی» نوشته «هاجر پورواجد» نویسنده حوزه ایثار و شهادت می باشد.
طراحی و تولید: ایران سامانه