پدر و مادرعزیزم اجر و پاداش شما و همه پدران و مادران شهدا از اجر من و سایر شهدا در نزد خدا بیشتر است، چون شهدا به محض شهادت در نعمت های الهی فرو می روند، ولی شماها دوری ما را تحمل می کنید و صبر می کنید.
وي در اكثر تظاهرات و راهپيمايي ها شركت فعال داشتند تا اينكه در سال 1359 به خدمت مقدس سربازي رفتند و در تاريخ 59/7/5 براثر تركش دشمنان بعثي صهيونيستي كافر به درجه رفيع شهادت نائل آمدند.
وي در سال 1341 يعني همگام با اوج گيري نهضت خونين به رهبري امام خميني پا به عرصه وجود گذاشت و چشم به دنيايي كه هيچ فريب آن را نخورد گشود در خانواده اي مذهبي و كشاورز در دامن مادري پاكدامن و پدري زحمت كش پرورش يافت
روز اول دی ماه سال 1365، هواپیماهای دشمن بعثی شهر اسلام آباد را به شدت بمباران کردند. کشتارگاه ویران شد، بسیاری از کارگران به شهادت رسیدند و اردشیر نیز بر اثر ترکش بمب که گلو و نای او را پاره کرده بود به دلیل مشکل تنفسی، در محل خدمت و در کنار همکارانش به شهادت رسید.
شهید مرتضی صاحبی اصفهانی سومین فرزند شهید خانواده، با شهادت برادرانش به همراه بسیج عازم رزم زمینی با نیروهای دشمن شد. وی در تاریخ یکم مرداد سال 1362 در منطقه حاج عمران به شهادت رسید.
دوم دی 1339، در شهرستان اراک به دنیا آمد. پدرش غلامرضا، شغل آزاد داشت و نام مادرش کبرا بود. تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت. سال 1361 ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. پاسدار بود. سیزدهم مهر 1361، در زادگاهش هنگام درگیری به سینه، شهید. مزارش در گلزار شهدای همان شهرستان واقع است.
شهید فرهاد صفری از نیروهای متخصص هوانیروز بود که در اخرین مأموریتش در سال 71 برای کمک به منطقه سیل زده کهنوج جهت کمک رسانی در پرواز مورد هدف گلوله قرار گرفت و شهادت رسید.
در گروه فدائیان اسلام، قاسم ها و حبیب بن مظاهرهایی بودند که با رشادت، مقابل تجاوزکاران بعثی مقاومت می کردند. نوجوان های سیزده، چهارده ساله ای که انگار یک شبه مرد سی ساله شده بودند. دلیر و بی باک!
عصر پانزدهم دیماه 73 بود. غم سنگینی سراسر وجودم را فراگرفته بود. دوست داشتم با خود خلوت کنم و های های بگویم که شاید کمی سبک شوم. در اندیشه آن بودم تا مکان مناسبی را بدین جهت بیابم.
شهید خلبان براتعلی صدقی چوگانلو طی هشت سال دفاع مقدس در ترابری و جابجایی نیرو از شهرها به جبهه، انتقال رؤسا و فرماندهان لشگری و کشوری به نقاط مختلف کشور و جبهه فعالیت داشت.
((بلال))نخستين شهيد بخش بردخون است و اولين شيريني شهادت را شهد گونه او در كام مردم اين ديار چكانيد . شرح زندگي اورا كه پس از شهادتش تهيه و تدوين گرديده است با هم مي خوانيم.
كنكاشي در زندگي يك فرمانده نيروي هوايي در گفت و گو با همسر شهيد فكوري
بانو ژيلا ذره خاك همسر شهيد فكوري ميگويد كه داشتن چنين همسري افتخار بزرگي است. ولي افسوس كه اين خانواده بيش از 17 سال دوام نياورد. بانو ذره خاك در گفت و گو با شاهد ياران مراحل زندگي با اين شهيد فرزانه را شرح داده است:
شهید غلامرضا رمضاني در وصیت نامه خود آورده است: اكنون كه مقدمات رسيدن به كمال واقعي مهيا شده، بكوشيد كه از قافله ي تشنگان كوثرعقب نمانيد و به هر عنوان كه شده نام خود را در دفتر اين كاروان ثبت نماييد كه مهر قبولي آن را رسول اكرم (ص) مي زند.
یکم بهمن 1345 ، در شهرستان اراک به دنیا آمد. پدرش محمد تقی، در ژاندارمری کار می کرد و مادرش صدری نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و دوم مهر 1361، در پیرانشهر هنگام درگیری با نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به گردن، شهید شد. مزار او درگلزار شهدای زادگاهش واقع است.