شهید مرتضی شیپوری،پانزدهم تير 1342، در شهرستان آران و بیدگل چشم به جهان گشود. پدرش خانی، و مادرش خانم نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. قالی باف بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور يافت. سوم خرداد 1361، در ام الرصاص عراق بر اثر اصابت گلوله شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای امامزاده محمد هلال بن علی (ع) زادگاهش واقع است.
شهید محمد فتح القریب بید گلی، بيست و پنجم شهريور 1342، در شهرستان آران و بیدگل چشم به جهان گشود. پدرش رحمت الله، کارگر بود و مادرش شوکت نام داشت. دانش آموز چهارم متوسطه در رشته انسانی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور يافت. دوم خرداد 1361، در ام الرصاص عراق بر اثر اصابت ترکش شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای امامزاده هادی(ع) زادگاهش واقع است. برادرش احمد نيز شهيدشده است.
شهيد على داكانى در قسمتى از وصيت نامه خود مى نويسد؛ جامعه ای که بخواهد حکومت الله در آن حکم فرما باشد، امکان ندارد مگر با یک شرط، آن شرط این است که باید شهید بدهد، باید خون بدهد و باید هجرت بکند خوشبختانه مکتب ما هجرت است و مکتب مبارزه است بر علیه مستکبران.
مادر عزیز و پدر گرامی در بین مردم خود را مغرور ندانید و هرگز احساس ناراحتی نکنید و افتخار کنید که فرزندی را در راه اسلام و امام و در نهایت حسین ( ع ) داده اید
شهید حمید حسینخانی در وصیتنامه خود مینویسد: اى برادران عزيز هوشيار باشيد و غير اسلام و قرآن به چيز ديگرى فكر نكنيد. بدانيد هر چه خير و صلاح انسان است در اين كتاب نهفته است.
قسم به آن خداوندي كه ما را آفريد و بما سلامتي و وجود داد اگر قادر متعال به اين حقير چند بار جان بدهد و بميراند باز هم حاضرم جان ناقابل خود را فداي اسلام عزيز بكنم و اين را يك وظيفه شرعي خود مي دانم.
اسطوره هاى تاريخ كارى از معاونت فرهنگى بنياد شهيد و امور ايثارگران استان مازندران مى باشد كه به گزيده اى از وصيت نامه شهيد « مسعود عليزاده » مى پردازد.
اسطوره هاى تاريخ كارى از معاونت فرهنگى بنياد شهيد و امور ايثارگران استان مازندران مى باشد كه به گزيده اى از وصيت نامه شهيد «قدرت الله شاليكار» مى پردازد.
شهيد ناصر پورتقى در قسمتى از وصيت نامه خود اينگونه سفارش مى كند؛ اگر جسدم به دستتان افتاد آن را در هر کجائی که می خواهید به خاک بسپارید ولی نامم را روی آن ننویسید تا با شهیدان اسلام باشم فقط خواهش می کنم روی سنگ قبرم این جمله بنویسید پر کاهی تقدیم به آستان کبریای الله.
شهیدمهدی آهنی، بيست و هفتم مهر 1345، در شهرستان اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش محمدعلی، دواتگر بود و مادرش ايراندخت نام داشت. دانش آموز دوم متوسطه در رشته تجربی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور يافت. دهم ارديبهشت 1361، در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به قلب شهيد شد. مزار او در گلستان شهدای زادگاهش واقع است.
شهید يزدان ا حمديه خانه سر، دوم دي 1349، در شهرستان يزد چشم به جهان گشود. پدرش علي، بازنشسته ذوب آهن بود و مادرش گلنسا نام داشت. دانش آموز چهارم متوسطه در رشته برق بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. هفدهم ارديبهشت 1361، در ام الرصاص عراق بر اثر اصابت گلوله و ترکش شهيد شد. مزار او در گلزار شهداي بافق واقع است.
شهید ابوالفضل زردبیدگلی، نوزدهم خرداد 1345، در شهرستان آران و بیدگل چشم به جهان گشود. پدرش محمد، و مادرش سلطان نام داشت. خواندن ونوشتن نمی دانست. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. بيست و هفتم ارديبهشت 1365، در قلاویزان بر اثر اصابت ترکش توسط نیروهای عراقی شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای امامزاده حسین (ع) زادگاهش واقع است.
شهدا بشارت و مژده دهند به آن مومنانيكه هنوز به آنها نپيوسته اند و بعداً در پى آنان به سراى آخرت خواهند شتافت كه از مردن هيچ نترسند و از فوت متاع دنيا هيچ غم نخورند.
شهيد غلامرضا آلالانى در وصيت نامه خود مى نويسد: من كوچك تر از آنم كه به ملت عزيز خود وصيت كنم ولى وصيتى كوچك دارم به ملت شريف و شهيد پرور ايران قرآن را در سرلوحه كارهايتان قرار دهيد و خودتان را هر لحظه در حضور حق تعالى بدانيد و در مقابل سختيها مانند كوه استوار و مانند فولاد محكم باشيد.
شهید سید جواد آقامیری در وصیتنامه خود مینویسد: قدر اين انقلاب را بدانيد، تا ميتوانيد به اين انقلاب اسلامي خدمت كنيد، تا دينتان را به اسلام، ادا كنيد و اين را بدانيد، ما همه مديون اين انقلاب هستيم، قبل از انقلاب هر كداممان در گوشهاي غرق در فساد بوديم و به همت انقلاب از فساد نجات يافتهايم.