اسناد افتخار - صفحه 4

آخرین اخبار:
اسناد افتخار

هر دو برادرم به فاصله سه ماه به شهادت رسیدند

برادر شهیدان والامقام «محمد تقی و محمدرسول شیرخانی» می‌گوید: هر دو برادرم به فاصله سه ماه به شهادت رسیدند، افتخار می‌کنم که برادرانم در این راه رفته اند. فیلم این مصاحبه در ادامه تقدیم حضورتان می‌شود.
خاطرات شفاهی همسران شهدا

تا زنده‌ام راه همسرم را ادامه می‌دهم

شهید «محمد شفیع فیضی زاده» از شهدای دفاع مقدس استان ایلام است که مرداد ۱۳۶۲ در جبهه مهران عملیات والفجر ۳ جاویدالاثر و پس از ۴۱ سال غربت اردیبهشت ۱۴۰۳ پیکر این شهید والامقام شناسایی شد. همسر گرانقدر شهید می‌گوید: با رفتن همسرم به جبهه هم پدر بودم برای فرزندانم و هم مادر، و تا زنده ام راه همسرم را ادامه می‌دهم. در ادامه فیلم این مصاحبه که قبل از کشف پیکر شهید ضبط شده است منتشر می‌شود.

دست نوشته شهید غریب «مصطفی مدهنی»

شهید غریب در اسارت «مصطفی مدهنی» سال 1345 در خرم آباد متولد شد. در عملیات خیبر مجروح شد و به اسارت دشمن بعثی درآمد. بر اثر شدت جراحات و آزار و اذیت دشمن بعثی در اردوگاه موصل در نهم بهمن ۱۳۶۳ به شهادت رسید. در ادامه دست نوشته ای از این شهید گرانقدر را می بینید.
خاطرات شفاهی همسران شهدا

حافظ خاک وطن باشید

همسر شهید «حسن نظری» می‌گوید: همیشه به ما سفارش خواندن نماز اول وقت می کرد و می‌گفت حافظ خاک وطن باشید. در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر می‌شود.

جوانان باید همیشه در صحنه انقلاب حضور داشته باشند

«اسداله عباسیان» از جانبازان ۷۰ درصد دفاع مقدس استان ایلام است که سال ۱۳۵۹ در جبهه کردستان به درجه رفیع جانبازی نایل آمده است. وی از جوانان می‌خواهد کار امام، راه امام را ادامه دهند و همیشه در صحنه باشند. چرا که این انقلاب با خون هزاران شهید به اینجا رسیده است. در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر می‌شود.
خاطرات شفاهی جانباز هفتاد درصد ایلامی؛

جوانان ما باید با ایثار و شهادت، اقتدار خودشان را به جهانیان ثابت کنند

حمید آلی آبادی سال ۱۳۶۱ به صورت داوطلب و سپس از طریق تیپ ۱۱ امیرالمؤمنین (ع) به جبهه اعزام شد و پس از رشادت‌های فراوان سال ۱۳۶۴ در جبهه قصرشیرین به درجه رفیع جانبازی نایل آمد. دکتر آلی آبادی در خصوص تأثیر دفاع مقدس بر زندگی مردم ایران و خصوصاً جوانان خاطرنشان کرد: جوانان ما باید با ایثار و شهادت اقتدار و سربلندی خودشان را به جهانیان ثابت کنند.

همیشه تلاوت قرآن «عیسی» در مدرسه محل به گوش می‌رسید

دانش آموز شهید «عیسی سیاهی» از شهدای جنگ تحمیلی است که عشق به دفاع از وطن باعث شد. وی کلاس درس را رها و به عنوان بسیجی راهی جبهه شود و سرانجام در اسفندماه ۱۳۶۶ در عملیات والفجر ۱۰ در منطقه عملیاتی شاخ شمیران مورد اصابت ترکش دشمن قرار گرفت. مادر گرانقدر شهید می‌گوید: پسرم عیسی همیشه با صدای بلند قرآن تلاوت می‌کرد و مداحی می‌کرد. در ادامه مصاحبه انجام شده با مادر گرانقدر این دانش آموز شهید منتشر می‌شود.
خاطرات شفاهی جانبازان

با رفتن برادرانم پای من هم به جبهه باز شد

«یوسف عزیزی‌زاده» جانباز 70 درصد جنگ تحمیلی می‌گوید: «این انقلاب و جنگ بود که مسیر ما را تغییر داد. با رفتن برادرانم پای من هم به جبهه باز شد. بچه‌های ما با اسلحه‌ کلاشینکف جلوی تانک می‌رفتند و با همین وضعیت باعث شدند که عراقی‌ها دوبار عقب نشینی کنند...»
خاطرات شفاهی جانبازان

18 ماه بدون مرخصی در جبهه خدمت کردم

«حاجی احمدی» جانباز 55 درصد جنگ تحمیلی می‌گوید: «18 ماه بدون مرخصی در جبهه خدمت کردم، حتی یک روز هم غیبت نداشتم و همیشه در خط مقدم بودم. ایران قدرتمندترین کشور دنیاست و هیچ وقت رسالت حق از بین نمی‌رود.»
خاطرات شفاهی جانبازان

جانبازی در کنار مخزن‌های نفت

«غلام‌حسین عطار» جانباز 50 درصد جنگ تحمیلی می‌گوید: «یک روز من و نُه نفر از همکارانم کنار مخزن‌های نفت ایستاده بودیم که در یک لحظه یکی از مخزن‌ها منفجر شد و ما به اطراف پرت شدیم، نزدیک خلیج بنگال بودیم و موج همه‌ی ما را گرفته بود، در این شش روز هیچکس غذا نخورد و ...»
خاطرات شفاهی والدین شهدا

طلب شهادت از امام رضا (ع)

شهید «جهانبخش محمد راد» از سربازان گمنام امام زمان (عج) بود که اردیبهشت سال ۱۳۷۹ در آبدانان در حین درگیری با اشرار به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر گرانقدر شهید می‌گوید: «فرزندم عاشق شهادت بود و بار‌ها می‌گفت از امام رضا (ع) طلب شهادت کرده‌ام.» در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر می‌شود.

اولین نشست هم اندیشی کارشناسان طرح اسناد افتخار و تاریخ شفاهی برگزار شد

اولین نشست هم اندیشی کارشناسان طرح اسناد افتخار و تاریخ شفاهی با حضور مدیرکل و معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی و پیشکسوتان دفاع مقدس، مدیریت و کارشناسان بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس و سپاه روح الله برگزار شد.
خاطرات شفاهی جانبازان

وظیفه هر مسلمانی است که از میهنش دفاع کند

«مجید لایحی راونگی» جانباز 55 درصد جنگ تحمیلی می‌گوید: «سال 1364 دوران اوج جنگ بود که به جبهه رفتم. به صورت داوطلب نام‌نویسی کردم و در تیپ 58 ذوالفقار مشغول به خدمت شدم. عشق رفتن به جبهه را داشتم. وظیفه هر مسلمانی است که به جبهه برود و از میهنش دفاع کند.»
خاطرات شفاهی جانبازان

روایتی از راننده آمبولانس جبهه

«محمد بلوردی» جانباز 45 درصد جنگ تحمیلی می‌گوید: «وقتی به جبهه رفتم مدت زیادی طول نکشید که به عملیات بیت‌المقدس اعزام شدم. من در آن‌ زمان راننده آمبولانس بودم، کارم اینگونه بود که می‌رفتم خط و مجروح‌ها را به بیرون از منطقه عملیات انتقال می‌دادم. یکروز با یکی از مجروحان کنار انبار مهمات بودم که کلاج ماشینم در رفت و ...»
خاطرات شفاهی والدین شهدا

زندگینامه شهید نوجوان «ولی اله میرزایی»

شهید «ولی‌اله میرزایی» از شهدای دانش آموز استان ایلام است که فروردین ۱۳۶۶ در جبهه چنگوله به درجه رفیع شهادت نایل آمد. شهید شد، همیشه عکس امام روی سینه اش بود.
خاطرات شفاهی والدین شهدا

شهید فرزند بزرگم بود و آرزوی دامادی‌اش را داشتم

شهید «آقا رضا زند بیرانوند» از شهدای سرباز استان ایلام است که فروردین سال ۱۳۶۵ در پادگان آموزشی اسلام آباد به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر گرانقدر شهید می‌گوید: آقا رضا پسرم بزرگم بود، منتظرم آمدنش بودم تا دامادش کنم که یک روز قبل از نامزدی‌اش به آرزویش رسید.

شهادت پسر و فوت مادر در یک روز

شهید «صیدحسن فیض الهی» از شهدای بسیجی استان ایلام است که فروردین ۱۳۶۶ در قلاویزان مهران به درجه رفیع شهادت نایل آمد. همسر شهید می‌گوید: «همسرم قرار بود بعد از ده روز از رفتنش به جبهه برگردد، اما پیکرش به خانه برگشت و در همان روز مادرش هم به رحمت خدا رفت.» در ادامه کلیپ این مصاحبه منتشر می‌شود.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

«علی» تنها شهید از میان آن ۱۵ نفر

مادر گرانقدر شهید دانش آموز «علی دوستان نژاد» می‌گوید: ساعت ۱۰ صبح بود که علی کتاب هایش را آورد خونه و گفت مادر مدرسه ما ۱۵ دانش‌آموز دارد که همگی با هم تصمیم گرفتیم جهت دفاع از خاک وطن در لباس بسیجی راهی جبهه شویم. از میان آن‌ها تنها «علی» شهید شد. در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر می‌شود.
خاطرات شفاهی جانبازان؛

جانباز 50 درصدی که به اسارت دشمن درآمد

نوید شاهد استان مرکزی پای صحبت‌های آزاده و جانباز حمید حجاریان نشت و ایشان در خاطراتی از دوران دفاع مقدس گفت: «بعد از حضور سه ساله در جبهه و جانبازی 50 درصد همچنان در جبهه حضور داشتم که به اسارت نیروهای بعثی درآمدم و 5 سال در اسارت نیروهای دشمن بودم.»
خاطرات شفاهی جانبازان؛

ورود به جبهه بجای دانشگاه پزشکی

جانباز 50 درصد «ابراهیم ریاض الحسینی» در خاطراتی از دفاع مقدس گفت: «آن زمان که رژیم بعث عراق با همکاری 70 کشور حمله گسترده ای را به ایران آغاز کرد، من محصل بودم و قصد داشتم بعد از کنکور وارد رشته پزشکی شوم اما بنا بر ضروریت دینی و ملی راهی جبهه شدم.»
طراحی و تولید: ایران سامانه