نوید شاهد زنجان - صفحه 128

آخرین اخبار:
نوید شاهد زنجان

مداحی مهدی رسولی در سوگ شهدای شاهچراغ

نوید شاهد زنجان مدیحه سرایی مهدی رسولی مداح اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و فرزند شهید «محمدجواد رسولی» به مناسبت شهادت شهدای شاهچراغ را منتشر می کند. در ادامه این فیلم را مشاهده کنید.

آیین تکریم و تجلیل از استاد جمال شورجه در زنجان برگزار می شود

آیین تکریم و تجلیل از استاد جمال شورجه تهیه کننده و کارگردان بیش از شانزده فیلم سینمایی در ژانر دفاع مقدس در زنجان برگزار می شود.

پوستر/ یاد و خاطر شهدای یازدهم آبان استان زنجان گرامی باد

پوستر شهدای یازدهم آبان ماه با هدف گرامیداشت یاد و خاطره سه هزار شهید گلگون کفن استان زنجان منتشر می‌شود

پویش کتابخوانی «سیب های حبیب» در زنجان برگزار می شود

پویش کتابخوانی «سیب های حبیب» بر اساس کتاب سیب های حبیب نوشته فاطمه قشمی از 8 تا 24 آبان ماه میزبان علاقه مندان خواهد بود.

«سیب های حبیب» در دستان گروه سنی «د» و «ه» مطالعه می شود

«سیب های حبیب» برای گروه سنی «د» و «ه» به مناسبت شهادت شهید حسین فهمیده و فرارسیدن 13 آبان روز دانش آموز برای علاقه مندان توسط نوید شاهد زنجان معرفی می شود.

پوستر/ یاد و خاطر شهدای هشتم آبان استان زنجان گرامی باد

پوستر شهدای هشتم آبان ماه با هدف گرامیداشت یاد و خاطره سه هزار شهید گلگون کفن استان زنجان منتشر می‌شود.

گزارش تصویری/ حضور نویسندگان استان زنجان در همایش نوقلمان شمال غرب

جمعی از نویسندگان جوان استان زنجان در همایش منطقه ای نوقلمان حضور یافتند. این دور از همایش در آذربایجان شرقی با حضور رحیم نریمانی مدیرکل اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران برگزار شد. تصاویر مربوطه را در ادامه مشاهده کنید.

نترسم از مرگی که خونبهای من، خداست

شهید بهرام بازرگان در وصیتنامه خود می نویسد: نترسم از مرگی که خود زندگی است این را قرآن به ما نوید می دهد. نترسم از مرگی که خونبهای من، خداست. این جوانان و ما باید از علی اکبر حسین(ع) درس بگیریم که قطعه قطعه شد.
شهید «رسولی»:

يقين دارم كه دعاهايم مستجاب مى‌شود

شهید «عبداله رسولی» در وصیتنامه خود می نویسد: خدايا! اگر مشيت تو اين است كه در جبهه كشته شوم، كشته شدنم را شهادت من قرار بده و تا من را نيامرزيده اى از دنيا نبر. خدايا! آنقدر تو را به خود نزديك مى بينم كه هنگام دعا يقين دارم كه دعاهايم مستجاب مى شود.

شهیدی که قبل از ازدواج، پدری کرد

شهيد «عبداله رسولي» در ششم آذر ۱۳۳۲ در شهرستان خرمدره ديده به جهان گشود. او در دوران کودکی پدرش را از دست داد و از آن پس همچون پدر مسئولیت خانواده را بر عهده گرفت.

شهیدی که قبل از مراسم ازدواجش، اذن شهادت گرفت

شهید «حسینعلی صالحی» برای مرخصی ازدواج به جبهه رفته بود که قبل از برگزاری مراسم به شهادت رسید.

امیدوارم تمام محصلین ما اسلامى باشند

شهید ابراهیم اصحابی در وصیتنامه خود می نویسد: امیدوارم که تمام محصلین ما اسلامى باشند و درسهاى خود را ادامه دهند و به این مرز و بوم و به اسلام خدمت کنند و امیدوارم که قدر این رهبر را بدانیم.

برش 37 از کتاب "روی جاده رملی"/ شجاعت برچلو

محمد علی عرفانی در کتاب "روی جاده های رملی" روایت می کند: بعد از سه روز، کار برچلو تمام شد. از لودر پایین آمد. او را در آغوشم کشیدم و پیشانی اش را بوسیدم. فرمانده ستوان یکم کماجی به سمتمان آمد و گفت: آفرین برچلو! تشویقیات فراموش نمیشه.

برش 36 از کتاب "روی جاده رملی"/ هفت سین با طعم سیم‌چین و سیم خاردار

محمد علی عرفانی در کتاب "روی جاده‌های رملی" روایت می‌کند: نزدیک تحویل سال بود، داشتم فکر می‌کردم به جز سیم چین و سیم خاردار، چه چیزهایی تو سفره ی هفت سین بذاریم؟

برش 35 از کتاب "روی جاده رملی"/ درگیری شدید!

محمد علی عرفانی در کتاب "روی جاده های رملی" روایت می کند: درگیری شدید بود و عراق آتش تهیّه ی سنگینی اجرا میکرد. احتمال حمله وجود داشت. آخرین خدمه ی تانک که پیاده شد، به سمت تانک خراب رفتم. سر یکی از پیچ ها، احساس کردم ماشینی با سرعت به سمتم می آید.

برش 34 از کتاب "روی جاده رملی"/ عقابی که غاز شد!

محمد علی عرفانی در کتاب "روی جاده های رملی" روایت می کند: روزی سر به سر مش عباس گذاشتیم او به من گفت؛ منو سرکار نذار عرفان، این غازه. تا هوا تاریک نشده منقل بیارین بخوریمش.

بُرش 36 از کتاب "چشم‌هایش می‌خندید"/ حمید خیلی باصفا عزاداری می‌کنه!

کریم احدی پدر شهید حمید احدی در کتاب "چشم‌هایش می‌خندید" می‌گوید: یکی از همسایه ها یک روز به من گفت؛ من از ذکر مصیبت مداح گریه‌ام نگرفت. وقتی حمید رو دیدم که زانوی غم بغل گرفته و به پهنای صورتش اشک می‌ریزه، اون‌قدر تحت تاثیر قرار گرفتم که از خودم خجالت کشیدم و گریه‌ام گرفت.

بُرش 35 از کتاب "چشم‌هایش می‌خندید"/ همه به جوابش خندیدیم

گیتی احدی خواهر شهید حمید احدی در کتاب "چشم‌هایش می‌خندید" می‌گوید: خواهر شوهرم خانه ما مهمان بود، موقع برداشتن شیرینی گفت: «حمید خان! شیرینی مرتضی رو خوردیم. این دفعه وقتی از منطقه برگشتی، می‌خوایم بیایم عروسی تو.» حمید جوابی داد که همه خندیدیم.

پوستر/ یاد و خاطر شهدای هفتم آبان استان زنجان گرامی باد

پوستر شهدای هفتم آبان ماه با هدف گرامیداشت یاد و خاطره سه هزار شهید گلگون کفن استان زنجان منتشر می‌شود.

پوستر/ یاد و خاطر شهدای ششم آبان استان زنجان گرامی باد

پوستر شهدای ششم آبان ماه با هدف گرامیداشت یاد و خاطره سه هزار شهید گلگون کفن استان زنجان منتشر می‌شود.
طراحی و تولید: ایران سامانه