نوید شاهد قزوین - صفحه 177

نوید شاهد قزوین

گلوله به چانه او برخورد کرده و از سرش خارج شد!

«دو نفر از بچه‌های زنجان نتوانستند از اتاقک‌های مربع بیرون بیایند پس اسلحه خود را حایل قرار داده بودند تا به کمک آن بیرون بیایند، ولی اسلحه از ضامن خارج شده و شلیک کرد که به چانه یکی از آن دو برخورد کرده و از سرش خارج شده بود و درجا شهید شد ...» ادامه این خاطره از زبان «بهرام ایراندوست» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

رعایت حق بیت‌المال!

«آن روز و درآن شرایط از برخورد خشک شهید بابایی ناراحت شدم؛ ولی قدری که اندیشیدم؛ بر بزرگی و تقوای او آفرین گفتم: چرا که حاضر نشد حتی در مورد دوست صمیمی‌اش هم از اموال بیت‌المال کمترین گذشتی را بنماید ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات سرلشکر خلبان شهید «عباس بابایی» است که در آستانه سالروز شهادت این شهید بزرگوار تقدیم حضورتان می‌شود.
برگی از خاطرات دفاع مقدس؛

دشمن ۴ ساعته اینجا را زیر آتش گرفته، بعد تو خوابیدی!

«فرمانده با خشم و تندی گوشم را گرفت و گفت بچه اون بالا چی می‌کردی گفتم خوابیده بودم گوشم را رها کرد و با همان غرولند زیر لب گفت کله‌شق الان چهار ساعتی که دشمن اینجا رو زیر آتش توپ و خمپاره گرفته بعد تو خوابیدی! ...» ادامه این خاطره از «حسین شمس‌دوست» در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
فرازی از وصیت‌نامه شهید «على‌اکبر محمدی»؛

مکتب ما، مکتب حسین (ع) است و از مرگ هراسى نداریم!

همزمان با سالروز ولادت شهید «على‌اکبر محمدی» در وصیت‌نامه این شهید بزرگوار می‌خوانیم: «مکتب ما، مکتب حسین (ع) است و ما از مرگ هراسى نداریم! هان، اى زالو صفتان! این را بدانید ملت قهرمان ایران تا آخرین قطره خون خود از دین، آیین و شرف خود دفاع خواهد کرد ...»

شهید «یوسف صالحی» با لباس سربازی به کاروان شهدا پیوست

شهید «یوسف صالحی» به عنوان سرباز در جبهه حضور یافت و با وجود اینکه ۲۱ ساله بود، بر اثر اصابت ترکش توسط نیرو‌های بعثی در ابوقریب به شهادت رسید.

برشی از کتاب «روز‌های بی‌آینه»| طاقتم طاق شد راه افتادم به منزل آزاده‌های خلبان!

در قسمتی از کتاب «روز‌های بی‌آینه»، که زندگی واقعی حواء (منیژه) لشگری همسر خلبان سرلشکر شهید حسین لشگری را واکاوی می‌کند، می‌خوانید: «طاقتم طاق شد راه افتادم به منزل آزاده‌های خلبان. بیشترشان می‌گفتند حسین لشگری را ندیده‌ایم. اما بعضی می‌گفتند وقتی قطعنامه قبول شد مدتی کنار ما بود و بعد منتقل شد، نمی‌دانیم او را کجا بردند ...»
سرپرست بنیاد استان قزوین:

یادواره ۱۱۲ شهید مرداد ماه قزوین برگزار می‌شود

همزمان با ایام سوگواری امام حسین (ع) و یاران باوفایش، یادواره یکصد و ۱۲ شهید مرداد ماه قزوین و حومه برگزار می‌شود.
خواسته شهید «محمدحسین محمدی» از ملت؛

ما باید به ندای رهبرمان که همان ندای حسین(ع) است، لبیک بگوییم

همزمان با سالروز شهادت «محمدحسین محمدی» در وصیت‌نامه این شهید بزرگوار می‌خوانیم: «حالا که رهبر جامعه اسلامی، همان فریاد «هل من ناصرٍ ینصرنی؟» حسین(ع) را سر می‌دهد، ما باید به ندای امام که همان ندای حسین(ع) در روز عاشورا است، لبیک بگوییم و گوش به فرمان او باشیم ...»

شهید «علی قربانی‌دوقوز» در مسجد فعالیت چشمگیری داشت

شهید «علی قربانی‌دوقوز» در مسجد فعالیت چشمگیری داشت و در جهت ترویج ارزش‌های اسلام و تبیین معارف دینی و اهل‌بیت (ع) به دیگران تلاش می‌کرد.
برگرفته از نامه‌های دفاع مقدس؛

برای رساندن این نامه خون‌دل می‌خورم!

«شنیده‌ام پیروان ولایت‌فقیه حالا دارند خط شهید بهشتی را تعبیر می‌کنند اگر امکان دارد یک چندتایی بفرستید. این‌جا به بچه‌ها درس اصول عقاید بدهند. منتظر جواب نامه هستیم، فراموش نشود. برای رساندن این نامه خون‌ دل می‌خورم که یک ‌دفعه لو نرود ...» این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

پادگان قدس را ظرف یک هفته راه‌اندازی می‌کنیم!

«به یاد دارم آقای محسن رضایی فرمانده سپاه آمدند و گفتند که شما می‌خواهید در ارتباط با تأسیس پادگان‌های قدس چه کار انجام دهید که ما گفتیم در ظرف یک هفته پادگان قدس را راه‌اندازی می‌کنیم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات «آیت‌الله هادی باریک‌بین پدر شهید مرتضی باریک‌بین» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

برشی از کتاب «از میمک تا مجنون»|برادرانم مجروحیتم را به پدرم نگفتند!

در قسمتی از کتاب «از میمک تا مجنون» که روایت ناگفته‌هایی از زندگینامه سردار شهید مهدی شالباف است، می‌خوانید: «او گفت خانه ما اینقدر شلوغه که اگر یک سال هم کسی نباشه معلوم نمیشه! او می‌گفت: من بعد از اینکه مجروح شدم و چند وقتی در بیمارستان بستری بودم، برادرانم به بابا مجروحیت من را نگفته بودند که من در جبهه مجروح شده‌ام!».
در گلزار شهدای قزوین؛

مراسم خاطره‌گویی به یاد شهید «سعید پایروند» برگزار می‌شود

سی و پنجمین مراسم گرامیداشت و خاطره‌گویی شهدا به یاد شهید «سعید پایروند» در گلزار شهدای قزوین برگزار می‌شود.

فیلم عزاداری شهدا و رزمندگان قزوینی

همزمان با ایام سوگواری اباعبدالله الحسین(ع) فیلم عزاداری شهدا و رزمندگان قزوین در دوران دفاع مقدس، توسط پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد منتشر شد.
از توصیه‌های شهید «هادی زارع‌چیان»؛

ما باید تمامى عالَم را کربلا کنیم

شهید «هادی زارع‌چیان» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد‌: «ما باید تمامى عالَم را کربلا کنیم و پیوسته یاد خدا باشیم، تا این زمین از یزید و یزیدیان پاک و نام و یاد امام حسین(ع) در تمامى عالَم فراگیر شود ...»

قمقمه آب جان جانباز «قدیر مجتبوی» را نجات داد!

«در یکی از این عملیات‌های مشترک برادر جانباز قدیر مجتبوی با توجه به اینکه از بابت جانبازی دچار ضایعه شده بود، پابه‌پای دیگر رزمندگان شرکت داشت، ولی در آخر به سبب خستگی و بیماری، حالت بیهوشی به او دست داد که پرسیدند آیا در میان نیرو‌ها کسی هست که در قمقمه‌اش آب داشته باشد تا به صورت او بپاشند و مقداری آب در گلویش بریزند ...» ادامه این خاطره از زبان «بهرام ایراندوست» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
برگی از خاطرات اوایل انقلاب؛

خون از دست و لابه‌لای انگشتانش به زمین می‌چکید!

«به خاطر دارم که قبل از انقلاب یکی از همان خانم‌های طرف‌دار مارکسیست‌ها عده‌ای را دور خود جمع کرده بود و با شور و هیجان راجع به افکار و عقاید گروهش داد سخن می‌داد. ناگهان دست خود را مشت و مقابل دیدگان دانش‌آموزان به شیشه پنجره کوبید. خون بود که از دست و لابه‌لای انگشتان او به زمین می‌چکید. ولی به روی خود نیاورد ...» ادامه این خاطره از زبان «مریم قزوینی» از زنان امدادگر استان قزوین را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

داداش آمپول زدن را یادم بده!

«همیشه به من می‌گفت داداشی آمپول زدن را یادم بده و یاد هم گرفت. یک روز دیدم عباس پنهانی وسایل تزریقات را برداشت؛ دوچرخه‌اش را سوار شد و از خانه بیرون رفت کنجکاو شدم و او را تعقیب کردم کوچه به کوچه به دنبال رفتم؛ تا سرانجام دوچرخه‌اش را، چند کوچه آن طرف‌تر، در جلو یک خانه پیدا کردم ...» ادامه این خاطره از سرلشکر خلبان شهید «عباس بابایی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
فرازی از وصیت‌نامه شهید «اسکندر امینی»؛

من می‌روم تا ندای امام حسین (ع) را لبیک بگویم

شهید «اسکندر امینی» در وصیت‌نامه‌اش آورده است: «من می‌روم تا ندای «هل من ناصر ینصرنی؟» امام حسین (ع) را لبیک بگویم. می‌روم به جایی که یاران حسین (ع) عاشقانه و با نیتی پاک، جان خود را فدای الله، قرآن و اسلام می‌کنند ...»
نماینده مردم قزوین در مجلس:

ترویج فرهنگ دفاع مقدس، آینده نظام انقلاب اسلامی را تضمین می‌کند

نماینده مردم قزوین، البرز و آبیک در مجلس شورای اسلامی گفت: پرداختن به مباحث عمیق دفاع مقدس و انتقال آن به نسل‌های جدید جامعه، آینده نظام و انقلاب اسلامی را تضمین می‌کند.
طراحی و تولید: ایران سامانه