خواهر شهید «علی کنگرانی» می گوید: به شوخی به او گفتم: علی جان این عکس مخصوص محل کار است نه اتاق خواب! او جواب داد: نه خیر. جای این عکس همین جاست اینها همه شهدای آینده اند.
دوست شهید «محمد غلامی» می گوید: من هم مثل شما کارگرم، این میزها اگر وفا اشت که دست ما نمی افتاد. من هیچ وقت ندیده بودم که دستور بدهد و احساس قدرت کند اصلاً انگار نه انگار مهندس است.
مادر شهید «وحید رنجبر» می گوید: یادم هست نه سالش بود که یک تابلوی غیبت ممنوع درست کرده بود و هر وقت ما راجع به کسی حرف می زدیم تابلو را به ما نشان می داد.
دو هفته قبل از شهادت مشغول تنگ کردن انگشتر حرزش بود، علت را جویا شدم همینطور که دستش را نشان می داد گفت:«این یک نشانه است» بعد از شهادت پیکرش از همان دست و با نشانه انگشتر حرزش شناسایی شد.