نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات شهدا
نوید شاهد _ مادر شهید "سعید تحویلداری" درباره او می‌گوید: «دوستانش در جبهه می‌گویند، ناگهان تانک آتش می‌گیرد و می‌رود که تانک را خاموش کند، از طرف دشمن خمپاره‌ای شلیک می‌شود و به پهلویش می‌خورد و همان جا به شهادت می‌رسد. در این چهل روزی که در بیابان مانده بود پیکرش سالم...» ادامه این خاطره از زبان مادر شهید "سعید تحویلداری" را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
کد خبر: ۴۹۹۶۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۹

نوید شاهد _ مادر شهید "هادی ذوالفقاری" درباره او می‌گوید: «سال بعد از عروج آقا سید علیرضا دوست صمیمی هادی، او همه دوستانش را جمع کرد و تلاش نمود تا کتاب خاطرات سیدعلیرضا مصطفوی چاپ شود. او همه کارها را انجام می‌داد اما می گفت؛ راضی نیستم اسمی از من به میان آید....» ادامه این خاطره از زبان مادر شهید "هادی ذوالفقاری" را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
کد خبر: ۴۹۹۶۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۹

نوید شاهد _ دوست و هم رزم شهید "هادی ذوالفقاری" درباره او می‌گوید: «در حومه سامرا، ناگهان صدای انفجار مهیبی آمد، عملیات انتحاری در بین سربازان عراقی بود و هادی به آرزویش رسید. خبر رسید که هادی ذوالفقاری مفقود شده و جز لاشه دوربین عکاسی‌اش هیچ چیز دیگری و حتی پیکری از او به جانمانده است. سه روز از شهادت هادی گذشته بود.....» ادامه این خاطره از زبان دوست و هم رزم شهید "هادی ذوالفقاری" را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
کد خبر: ۴۹۹۶۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۹

نوید شاهد - مادر شهید "موسی شاكري‌زاده بيكاه" در خاطره ای از فرزندش اینطور می گوید: خیلی به جبهه و جنگ علاقه داشت، به او می گفتم که هنوز وقت سربازی رفتنت نرسیده است چرا بی‌تابی می کنی تا اینکه موعد سربازی اش رسید و برای گذراندن خدمت رفت. پس از اتمام دوره آموزشی برگشت و لحظه شماری می کرد تا به جبهه برود.
کد خبر: ۴۹۹۵۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۸

نوید شاهد _ همسر شهید مدافع حرم "حمیدرضا اسدالهی"، در خاطره‌ای از او می‌گوید: " حمیدرضا اردو جهادی زیاد می‌رفت در یکی از این اردوها من هم همراه او رفتم. به روستا می‌رفتیم و کسانی که اصلا تا به حال مشهد نرفته بودند...» ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم «مرتضی کریمی » را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
کد خبر: ۴۹۹۵۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۹

نوید شاهد - «یادم هست هیچ‌وقت بچه‌ها به خودشان اجازه نمی‌دادند از فرمانده دلیرمان، پیشی بگیرند. همیشه چند قدم از او عقب‌تر حرکت می‌کردیم ...» ادامه این خاطره از جانباز "مرتضی توکلی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۹۵۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۷

خاطراتی از طلبه شهید «سید کریم شهید حسینی»
نوید شاهد - مادر شهید نقل می کند: « آن زمان در روستا زندگی می‌کردیم. خانه ما چوبی بود. شب‌ها وقتی برای نماز شب بیدار می‌شد به صورتی قدم بر می‌داشت تا ما صدای پایش را نشنویم؛ هرگز مزاحم کسی نمی‌شد.»
کد خبر: ۴۹۹۴۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۸

نحوه شناسایی پیکر شهید "عباس زمانی" از زبان پدرش
نوید شاهد - پدر شهید "عباس زمانی" در مورد نحوه شناسایی پیکر فرزندش گفته است: «رئیس بنیاد گفت برای تشخیص پیکر فرزندتان به بنیاد شهید تشریف بیاورید. خداراشکر نموده و با افتخار همراه آنان رفتم پس از رسیدن، پیکرهای مطهر شهدا را یکی یکی مشاهده می کردم. لحظاتی در فکر فرو رفتم و پیکر فرزندم را از بین پیکرهای شهدا پیدا کردم. رئیس بنیاد گفت: مطمئن هستید که این پیکر فرزند شماست؟ گفتم بله . پسر من از کودکی نشانی در صورتش داشته است و از روی آن پیکرش را شناختم.»
کد خبر: ۴۹۹۴۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۶

نوید شاهد - شهيد "محمدرضا ذاکری ننگی" بهمن سال 1361 به دنیا آمد. « نماد یک جوان مومن و فعال بود، همیشه لبخند زیبایی بر لبانش بود که زیبایی صورتش را دوچندان کرده بود . در فعالیت های خانوادگی و مراسم های جمعی حضور فعالی داشت ..»متن کامل زندگی نامه این شهید بزرگوار را در نوید شاهد هرمزگان بخوانید.
کد خبر: ۴۹۹۳۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۶

برگی از خاطرات شهید محمد قاسمی قلعه قاضی؛
نوید شاهد - همسر شهید "محمد قاسمی قلعه قاضی" در خاطره ای از این شهید والامقام اینطور می گوید: «هر بار که به منزل می آمد از همکارانش که در عملیات های مختلف شهید می شدند تعریف می کرد و می گفت: خوش به حالشان، کی نوبت من می شود، یکی از آرزوهایم شهادت است، روزی می رسد که در من هم در یکی از این عملیات ها شهید شوم.»
کد خبر: ۴۹۹۳۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۵

نوید شاهد - «در موقع اعزام دیدم که همسرش اصرار داشت که نمی‌گذارم شما به جبهه بروید. شوهر بیچاره مدام خجالت می‌کشید و سعی می‌کرد تا دیگران متوجه نشوند ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات رزمنده دفاع مقدس "بهرام ایراندوست" در سختی‌های اعزام رزمندگان به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۴۹۹۳۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۵

نوید شاهد_ همسر شهید مدافع حرم "علی سلطان مرادی"، درباره او می‌گوید:«یکی از کارهایی که هر سال در فصل زمستان انجام می‌داد و ابراز محبت می‌کرد، گرفتن شاخه های گل نرگس و هدیه دادنش به بنده بود...» ادامه این خاطره از زبان همسر شهید مدافع حرم "علی سلطان مرادی" را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
کد خبر: ۴۹۹۳۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۵

نوید شاهد_ همسر شهید مدافع حرم "علی سلطان مرادی"، درباره او می‌گوید:«علی با فرزندانمان خیلی رفیق بود او اولین رفیق آن‌ها بود. زمانی که در منزل بود، بچه‌ها مدام کنارش بودند، حقیقتا عامل به این روایت بود که...» ادامه این خاطره از زبان همسر شهید مدافع حرم "علی سلطان مرادی" را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
کد خبر: ۴۹۹۲۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۵

نوید شاهد _ همسر شهید مدافع حرم "علی سلطان مرادی"، درباره او می‌گوید: "علی آقا دل بیقرارش را به قرار رساند، هرچند با دوری‌اش ما را بی قرار کرد، کاش برای قرار دل بیقرار ما...» ادامه این خاطره از زبان همسر شهید مدافع حرم "علی سلطان مرادی" را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
کد خبر: ۴۹۹۲۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۵

خاطره؛
نوید شاهد _ همسر شهید مدافع حرم "علی سلطان مرادی"، درباره او می‌گوید: "در سرما هم با یه پیراهن رفت و آمد می‌کرد، هر وقت می‌گفتم مریض میشوی هوا سوز دارد می‌گفت مگر سرده؟! ولی سال‌های آخر بعد از شهادت رفقایش...» ادامه این خاطره از زبان همسر شهید مدافع حرم "علی سلطان مرادی" را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
کد خبر: ۴۹۹۲۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۴

برگی از خاطرات دفاع مقدس،
نوید شاهد - «وقتی با ماشین آب برای بچه‌های خط می‌بردم ماشینم را عراقی‌ها زدن، چون سن کمی داشتم گریه کردم یک دفعه دیدم حاج علی شهردار آمد و گفت: فلانی چی شده؟ گفتم: ماشینم را عراقی‌ها زدند ...» ادامه این خاطره از جانباز "کوروش رحمانی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۹۱۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۳

نوید شاهد - «فرمانده اطلاعات عملیات لشکر ۲۵ بدجوری چشمهایش را می‌مالید و از چیزی که در چشمش رفته بود خیلی ناراحت بود. بچه‌ها گفتند من با چشم‌بندی هر چشم دردی را مداوا می‌کنم و او هم از من خواست برایش کاری بکنم ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحی‌لوشانی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۹۱۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۳

نوید شاهد - مجموعه خاطرات پیش رو، بخش دوم روایت هایی از سرباز و مبارز انقلابی «شهید محسن مباشر کاشانی»، مبارزی که برای انقلاب در آبستنگاه حوادث و در دل خطر از جان خود مضایقه نداشت.
کد خبر: ۴۹۸۹۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۰

نوید شاهد - همسر شهید "حیدر ابوالقاسمی پور کشکوئی" در خاطره ای از ایشان اینطور می گوید: «کمک هایی را که به نیازمندان می کرد هیچ موقع بازگو نمی کرد حتی به من که همسرش هم بودم چیزی نمی گفت. از طریق یکی از دوستان شهید فهمیدم که او به همراه چند نفر دیگر به مناطق محروم شهر می رفتند و به فقرا و نیازمندان بصورت ماهیانه کمک می کردند.»
کد خبر: ۴۹۸۹۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۰

نوید شاهد - «رضا از کسانی بود در برابر همه تمرین‌های سخت خم به ابرو نمی‌آورد، روحیه جنگنده و شجاع، اما مهربان و بامعرفتی داشت ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات خواندنی شهید "رضا سیاکالی‌مرادی" است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۴۹۸۹۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۰