زندگینامه شهید خیرالله توکلی؛
شهید «خیرالله توکلی» در سال ۱۳۶۲ فرماندهی اطلاعات سپاه شهرستان الیگودرز را عهدهدار بود، ولی به خاطر رفتن به جبهه این سمت را رها کرد و در دی ماه همان سال به جبهه برگشت.
کد خبر: ۵۶۷۸۶۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۰
زندگینامه شهید خیرالله توکلی؛
شهید «خیرالله توکلی» در سال ۱۳۶۲ فرماندهی اطلاعات سپاه شهرستان الیگودرز را عهدهدار بود، ولی به خاطر رفتن به جبهه این سمت را رها کرد و در دی ماه همان سال به جبهه برگشت.
کد خبر: ۵۶۷۸۶۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۰
شهید «نورمراد مقدسی» سیام خرداد ۱۳۴۴، در روستای خیاران از توابع شهرستان کوهدشت به دنیا آمد. پدرش درویش (فوت۱۳۵۱) و مادرش زهرا نام داشت. تا اول متوسطه درس خواند. ازدواج کرد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. نهم اسفندماه ۱۳۶۴، با سمت فرمانده گروهان در ارتفاعات کاتو سلیمانیه عراق به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه بر جا ماند و یازدهم تیر۱۳۷۱، پس از تفحص در شهرستان زادگاهش به خاک سپرده شد.
کد خبر: ۵۶۷۸۲۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۲
شهید «نورمراد مقدسی» سیام خرداد ۱۳۴۴، در روستای خیاران از توابع شهرستان کوهدشت به دنیا آمد. پدرش درویش (فوت۱۳۵۱) و مادرش زهرا نام داشت. تا اول متوسطه درس خواند. ازدواج کرد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. نهم اسفندماه ۱۳۶۴، با سمت فرمانده گروهان در ارتفاعات کاتو سلیمانیه عراق به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه بر جا ماند و یازدهم تیر۱۳۷۱، پس از تفحص در شهرستان زادگاهش به خاک سپرده شد.
کد خبر: ۵۶۷۸۲۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۲
برگی از خاطرات؛
«هنگام خداحافظی، به من که در آن زمان مسئولیت پشتیبانی پایگاه را به عهده داشتم سفارش کردند که از وضع آنها غافل نباشم و مبلغی را که به عنوان کمک به کارگران میدهم یادداشت کنم تا در فرصت مناسب به بنده بپردازند ...» ادامه این خاطره از سرلشکر خلبان شهید «عباس بابایی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۷۷۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۹
برگی از خاطرات؛
«هنگام خداحافظی، به من که در آن زمان مسئولیت پشتیبانی پایگاه را به عهده داشتم سفارش کردند که از وضع آنها غافل نباشم و مبلغی را که به عنوان کمک به کارگران میدهم یادداشت کنم تا در فرصت مناسب به بنده بپردازند ...» ادامه این خاطره از سرلشکر خلبان شهید «عباس بابایی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۷۷۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۹
«عناوینی مانند نماینده، ولی فقیه در امور آزادگان و نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در کنار نام حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد قرار گرفت. اما رفتار او عوض نشد ...» ادامه این خاطره از سید آزادگان، شهید «حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۷۷۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۹
«عناوینی مانند نماینده، ولی فقیه در امور آزادگان و نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در کنار نام حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد قرار گرفت. اما رفتار او عوض نشد ...» ادامه این خاطره از سید آزادگان، شهید «حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۷۷۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۹
«عراقیها که کاملاً از حضورمان خبر داشتند از سه طرف منطقه ورود و حرکت ما را به زیر آتش گرفته بودند. به طوری که حتی برای یک لحظه صدای شلیک گلولههایشان قطع نمیشد ...» ادامه این خاطره از آزاده و جانباز «عزیزالله فرجیزاده» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۷۷۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۹
«عراقیها که کاملاً از حضورمان خبر داشتند از سه طرف منطقه ورود و حرکت ما را به زیر آتش گرفته بودند. به طوری که حتی برای یک لحظه صدای شلیک گلولههایشان قطع نمیشد ...» ادامه این خاطره از آزاده و جانباز «عزیزالله فرجیزاده» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۷۷۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۹
یکی از همرزمان حاج احمد متوسلیان تعریف میکند: «لباس کردی تنمان بود و ۲ نفر از افراد کومله فکر کردند ما از خودشان هستیم. پس سر درد و دلشان باز شد.»
کد خبر: ۵۶۷۷۶۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۹
یکی از همرزمان حاج احمد متوسلیان تعریف میکند: «لباس کردی تنمان بود و ۲ نفر از افراد کومله فکر کردند ما از خودشان هستیم. پس سر درد و دلشان باز شد.»
کد خبر: ۵۶۷۷۶۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۹
«دوستانم در یک غافلگیری، افسر نگهبان و دیگر بچههای سپاهی را دستگیر کردند و روی سر آنها گونی کشیدند و دست بسته در یکی از اتاقها حبس کردند. دستور دادم تا ۲۴ ساعت در باراجین به همین حال بمانند تا یادشان باشد دشمن و ضدانقلاب با کسی شوخی ندارند ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس «منوچهر مهجور» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۷۷۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۸
«دوستانم در یک غافلگیری، افسر نگهبان و دیگر بچههای سپاهی را دستگیر کردند و روی سر آنها گونی کشیدند و دست بسته در یکی از اتاقها حبس کردند. دستور دادم تا ۲۴ ساعت در باراجین به همین حال بمانند تا یادشان باشد دشمن و ضدانقلاب با کسی شوخی ندارند ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس «منوچهر مهجور» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۷۷۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۸
خاطرهای از همرزم شهید «سیدمصطفی میرشاکی»
همرزم شهید «سیدمصطفی میرشاکی» می گوید: زمانی که سید فرماندهی گردان را عهدهدار شد با پیراهنی سفید که با لکههای خون یاران شهیدش گل انداخته بود و از دور به چشم میآمد، بین بچهها نشست، زخمیها التیام نیافته بودند و ضجهکنان، زل زده بودند به چشمهای سید و مبهوت جذابیت و سیمای نورانیاش بودند.
کد خبر: ۵۶۷۶۱۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۷
خاطرهای از همرزم شهید «سیدمصطفی میرشاکی»
همرزم شهید «سیدمصطفی میرشاکی» می گوید: زمانی که سید فرماندهی گردان را عهدهدار شد با پیراهنی سفید که با لکههای خون یاران شهیدش گل انداخته بود و از دور به چشم میآمد، بین بچهها نشست، زخمیها التیام نیافته بودند و ضجهکنان، زل زده بودند به چشمهای سید و مبهوت جذابیت و سیمای نورانیاش بودند.
کد خبر: ۵۶۷۶۱۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۷
«کسی تاکنون از ایشان نشنیده بود که بگوید من جانباز هستم یا چگونه به درجه جانبازی نایل شدهام. ابداً روحیه طلبکاری از انقلاب نداشت و همیشه خود را بدهکار انقلاب میدانست ...» ادامه این خاطره از شهید جانباز «مجید نبیل» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۷۶۰۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۷
«کسی تاکنون از ایشان نشنیده بود که بگوید من جانباز هستم یا چگونه به درجه جانبازی نایل شدهام. ابداً روحیه طلبکاری از انقلاب نداشت و همیشه خود را بدهکار انقلاب میدانست ...» ادامه این خاطره از شهید جانباز «مجید نبیل» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۷۶۰۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۷
«فرمانده گردان محمد رسولالله (ص) گفت: حجت! برو پسرت را ببین و برگرد. حجت سریع خود را به پسرش رساند. فرصت زیادی نبود؛ آخرین بوسه را بر گل صورت فرزند چند روزهاش کاشت و روانه عملیات شد ...» ادامه این خاطره از زبان همرزم شهید «حجتالله صنعتکار آهنگریفرد» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۷۵۹۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۷
«فرمانده گردان محمد رسولالله (ص) گفت: حجت! برو پسرت را ببین و برگرد. حجت سریع خود را به پسرش رساند. فرصت زیادی نبود؛ آخرین بوسه را بر گل صورت فرزند چند روزهاش کاشت و روانه عملیات شد ...» ادامه این خاطره از زبان همرزم شهید «حجتالله صنعتکار آهنگریفرد» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۷۵۹۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۷