خاطرات شهدا - صفحه 173

آخرین اخبار:
خاطرات شهدا
سری سوم پوستر خاطرات شهدای شهرستان سمنان

پوستر های از شهدای شهرستان سمنان (بخش سوم)

پوستر هایی از سیره شهدای شهرستان سمنان
خاطره

دو خاطره از زبان همسر شهيد نصرالدين كريمي

حدود شش ماه بود که نصرالدین را ندیده بودم ایشان در پاوه مشغول خدمت بودند می خواستم با بچه ها از روستای بیرواز به پاوه برویم اما کمتر راننده ای جرات داشت ما را به پاوه ببرد ...
وقتی مهتاب گم شد

خاطرات صوتی جانباز سرافراز علی خوش لفظ/قسمت نهم

«وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوش لفظ باشد، روایتی عینی از یک واقعه‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوش لفظ که نامش را بخاطر نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته‌اند، سال‌ها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی خود نیز دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان‌ها می‌شود. همین انقلاب درونی باعث می‌شود که او در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی خوش لفظ تغییر دهد و سرانجام زندگی‌اش هم تغییر کند.

آخرین فشنگ / خاطره ای از شهيد محمد محسن روزيطلب

محمدمحسن سیزده سال بیشتر نداشت که برای دفاع از اسلام و میهن راهی جبهه های نور علیه ظلمت شد. هرچه به او می گفتند : " فعلا نرو، تو هم اکنون کم سن و سالی و برادرت هم تازه شهید شده است"،می گفت...

خاطراتی ناب از شهید محسن گیلانی فر

شهيد محسن گيلانى فر، فرزند عباسعلى در سال 1343 در يكى از روستاهاى اطراف شهرستان بابل بدنيا آمد و تحصيلات خود را تا مقطع راهنمايى ادامه داد. در تاريخ 17 آبان ماه سال 1361 در منطقه موسيان به درجه شهادت نائل آمد.
خاطرات

خاطراتي از شهيد محمد باقر منصوري

خندید و گفت: - تو فکر می‌کنی من برای درصد جانبازی جنگیده‌ام...
خاطره ای از شهید محمد قلی احمدخسروی؛

امداد غیبی / کبوتر سفید

با صدای خمپاره های عراقی ها،همگی از خواب بیدار شدیم و اسلحه ها را برداشتیم و به حالت آماده باش به انتظار نشستیم. در همین حین کبوتر سفیدی در نزدیکی ما نشست...
معرفی کتاب

«آواز گندم ها »مجموعه خاطرات برگزیده ششمین جشنواره خاطره نویسی دفاع مقدس استان هرمزگان

آواز گندم ها {مجموعه خاطرات برگزیده ششمین جشنواره خاطره نویسی دفاع مقدس استان هرمزگان} شامل بیست و سه خاطره از شهدای استان هرمزگان می باشد
شهید سیدرضا طباطبایی سلیمانی

شهیدی که پیکرش توسط یک کشاورز عراقی تحویل رزمندگان اسلام شد

دهم مرداد 1342، در شهرستان دلیجان به دنیا آمد. پدرش سیدحسین و مادرش صدیقه خانم نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. سال 1362 ‏ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و دوم دی 1365، در خرمشهر بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
خاطره ای از شهید شکراله خرامش؛

لحظه های شهادت زندانی فاتح

خیلی نگران حالش بودم و بسیار به درگاه خدا استغاثه می کردم. بعد از گذشت یک ماه ، دیدم شکرالله ژولیده و به هم ریخته به خانه آمد و جلوی من ظاهر شد.

کنگره شهدای روحانی آذربایجان‌غربی برگزار می‌شود

نماینده ولی فقیه در سپاه شهدای آذربایجان‌غربی گفت: کنگره شهدای روحانی هفتم آذرماه برگزار می‌شود.
در سالروز شهادت

برگهایی از دفتر خاطرات شهید « محمود دانش کهن»

وقتی از بچه­ های همکلاسیم با خوشحالی خدا حافظی کردم، با 11 تن دیگر از بچه­ ها به طرف سپاه رفتیم همه رزمنده ها را دیدم که در بین آنها خردسال هم بود، نوجوان و جوان و پیرمرد هم بود. همگی از خانه­ های خودشان خداحافظی کرده بودند و عاشقانه به سوی جبهه می­شتافتند ...
در سالروز شهادت «شهید «سید امیر توکلی»

او یک فرشته بود...

موقع سربازی «سید امیر » فرا رسیده بود و من خیلی ناراحت بودم. وقتی می خواست برود می گفت: مادر من باید بروم چون جنگ است و من نمی توانم اینجا راحت بنشینم و خاک مملکتم به تصرف در آید. من خیلی امیر را دوست داشتم او یک فرشته بود...
وقتی مهتاب گم شد

خاطرات صوتی جانباز سرافراز علی خوش لفظ/قسمت هشتم

«وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوش لفظ باشد، روایتی عینی از یک واقعه‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوش لفظ که نامش را بخاطر نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته‌اند، سال‌ها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی خود نیز دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان‌ها می‌شود. همین انقلاب درونی باعث می‌شود که او در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی خوش لفظ تغییر دهد و سرانجام زندگی‌اش هم تغییر کند.
وقتی مهتاب گم شد

خاطرات صوتی جانباز سرافراز علی خوش لفظ/قسمت هفتم

«وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوش لفظ باشد، روایتی عینی از یک واقعه‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوش لفظ که نامش را بخاطر نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته‌اند، سال‌ها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی خود نیز دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان‌ها می‌شود. همین انقلاب درونی باعث می‌شود که او در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی خوش لفظ تغییر دهد و سرانجام زندگی‌اش هم تغییر کند.
وقتی مهتاب گم شد

خاطرات صوتی جانباز سرافراز علی خوش لفظ/قسمت ششم

«وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوش لفظ باشد، روایتی عینی از یک واقعه‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوش لفظ که نامش را بخاطر نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته‌اند، سال‌ها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی خود نیز دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان‌ها می‌شود. همین انقلاب درونی باعث می‌شود که او در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی خوش لفظ تغییر دهد و سرانجام زندگی‌اش هم تغییر کند.
وقتی مهتاب گم شد

خاطرات صوتی جانباز سرافراز علی خوش لفظ/قسمت پنجم

«وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوش لفظ باشد، روایتی عینی از یک واقعه‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوش لفظ که نامش را بخاطر نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته‌اند، سال‌ها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی خود نیز دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان‌ها می‌شود. همین انقلاب درونی باعث می‌شود که او در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی خوش لفظ تغییر دهد و سرانجام زندگی‌اش هم تغییر کند.
خاطره ای از شهید قربانعلی عسگری؛

آرزوی شهادت

قربانعلی در یکی از قبرهای آماده شده برای شهدا،بدون هیچ ترس و هراسی می خوابد و یکی از همراهان نیز بلافاصله با استفاده از دوربین عکاسی موجود، از این صحنه جالب و کم نظیر عکس می گیرد.

من جا مانده ام؛ خاطرات شهدا ء

نوید شاهد: من جا مانده ام اثری است از نگاه جانباز سيد محسن حسينی به قلم علی اكبر خاوری نژاد در هفت سفر كه در آن سعی شده به شمه ای از ايثارگری های شهدا و جانبازانی كه جسم و جانشان را برای دفاع از صيانت انقلاب تقديم نموده اند، بپردازد
وقتی مهتاب گم شد

خاطرات صوتی جانباز سرافراز علی خوش لفظ/قسمت چهارم

«وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوش لفظ باشد، روایتی عینی از یک واقعه‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوش لفظ که نامش را بخاطر نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته‌اند، سال‌ها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی خود نیز دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان‌ها می‌شود. همین انقلاب درونی باعث می‌شود که او در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی خوش لفظ تغییر دهد و سرانجام زندگی‌اش هم تغییر کند.
طراحی و تولید: ایران سامانه