خاطرات شهدا - صفحه 122

آخرین اخبار:
خاطرات شهدا

پیام امام زمان (عج) به محمدحسین

مادر شهید "محمدحسین جهانیان" نقل می کند: «وارد خانه شد. چیزی را پشت سرش مخفی کرده بود. با دیدنم سلام کرد و به اتاقش رفت. کنجکاو شدم ببینم چه می کند. چند دقیقه بعد صدایم کرد. وارد اتاقش شدم. موهایش را شانه زده و کت و شلوار تنش کرده بود.» نوید شاهد سمنان شما را به مطالعه جزئیات این خاطره دعوت می کند.

آغوش گرم پدر پس از شهادت

شهید"سیدمهدی شاه چراغ" فرزند سید علی اکبر، تابستان 1338 در دامغان متولد شد.وی کارمند آموزش و پرورش بود و به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت.او نوزدهم اردیبهشت 1361 در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، مجموعه ای از خاطرات این شهید گرانقدر را برای علاقمندان منتشر می کند که "آغوش گرم پدر پس از شهادت" یکی از این مجموعه خاطرات است.

روایت خواندنی از ماجرای شهید 14 ساله ای که شناسنامه اش را دستکاری کرد

«مسئول تعاون گوشی را برداشت. بعد از حال و احوال همیشگی، گفتم: اسامی شهدا را بگو که من یادداشت کنم. گفت: شکیب تویی؟ گفتم: آره گفت: اسم اخویت هم که توی لیست است» شهید "قاسم شکیب‌زاده" از شهدای استان قزوین بیستم اردیبهشت 1361 در خرمشهر به شهادت رسیده است، آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات ایشان است که برادر این شهید بزرگوار به ماجرای دستکاری شناسنامه و چگونگی اعزام شهید به جبهه می‌پردازد.

ای کاش هیچ‌وقت پنجشنبه نمی‌شد!

« یه جورایی به دلم افتاده بود که اگر برود رفتن آخرش است، آخرین نگاهش که به من افتاد، گفت: مادر نگران نباش من پنجشنبه برمی‌گردم ...» ادامه این خاطره را از زبان مادر شهید «حسین صفری‌حسین‌آبادی» در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

به خوردن آب نمی‌رسم

«پرسیدم: قمقمه‌ات را چرا آب نمی‌کنی؟ گفت برای چه پر کنم، من مطمئنم که به خوردن آب نمی‌رسم ...» متن کامل این خاطره‌ خواندنی را همزمان با سالروز شهادت شهید "قاسم شکیب‌زاده" در نوید شاهد بخوانید.

تروری که ناکام ماند!

پدر شهید "سید محمدعلی شریف الحسینی" نقل می کند: «پسرم بارها توسط منافقین مورد تهدید قرار گرفت تا فعالیت سیاسی علیه رژیم شاه نداشته باشد ولی او مخالفت می کرد به همین دلیل آنها تصمیم گرفتند پسرم را ترور کنند که این ترور ناکام ماند.»

معلمی که حماسه ساز شد

شهید معلم "علی اکبر نوده شریف" در اکثر تظاهراتی که بر ضد رژیم پهلوی برگزار می شد شرکت می کرد. او در واقعه پنجم آذر گرگان یکی از مبارزان و حماسه سازانی بود که به مجروهان کمک شایانی کرد.

بوسه ای به دستان مادر

«گفت:میشه بگین کی به کفش هام دست زده؟ مادرش از توی آشپزخانه گفت:بد شده؟ به آشپزخانه رفت و با ناراحتی گفت:مادر گلم! کفش های من رو شما که نباید واکس بزنین. مادرش خندید و گفت:حالا یک بار که هزاربار نمیشه...» آنچه خواندید به نقل از پدر شهید "جلال زرین پور" است. نوید شاهد سمنان شما را به مطالعه جزئیات این خاطره دعوت می کند.

3 خاطره خواندنی از شهید «سید علی‌اکبر حاج سیدجوادی»

«نیمه شب بلند شد رفت توی اتاق سرد و نماز شب ‌خواند. از صدای گریه‌اش بلند ‌شدم. گفتم پسر مگر تو چه گناهی کرده‌ای که اینقدر گریه می‌کنی؟ ...» ادامه این خاطره از زبان مادر شهید «سید علی‌اکبر حاج سیدجوادی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

مادر قهر نکن!

«از حرف‌هایش دلم گرفت. مثل بچه‌ها قهر کردم، به اتاق رفتم و برای بدرقه‌اش هم نرفتم. وقت رفتن آمد و گفت: مادر قهر نکن! قول می‌دهم زود زود برگردم ...» ادامه این خاطره را از زبان مادر شهید «قربانعلی حدادی» در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

3 خاطره خواندنی از سردار گمنام شهید «سید ناصر سیاه‌پوش»

«کارش همین بود. هر چی می‌تونست زبون می‌ریخت که از بابا جمال پول بگیره. اصلا نمی‌دونستیم چقدر حقوق می‌گیره! ...» ادامه این خاطره از سردار گمنام دانشجوی شهید «سید ناصر سیاهپوش» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

ویژه‌نامه شهدای معلم استان کرمانشاه

سایت نوید شاهد کرمانشاه به مناسبت بزرگداشت روز معلم ویژه نامه ای تحت عنوان "شهدای معلم" که شامل مجموعه از زندگی، وصیت نامه، خاطرات و ...شهدای معلم می باشد را در اختیار کاربران می گذارد.

با شهادتم مدال افتخار بر روی سینه می‌زنید

«گفتم: نرو، صبر کن برادرت بیاید بعد تو برو. گفت: نه باید بروم، مگر تو دوست داری که من اینجا بمانم و مثل بعضی از افراد لاابالی شوم؟ ...» ادامه این خاطره را از زبان مادر شهید «علی‌اکبر سلیمی‌توپ‌قرا» در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

نگذارید گل‌ها خشک شوند

«یک شب در خواب دیدم که در به صدا در آمد. سراسیمه خود را پشت در رساندم. وقتی در را باز کردم، همسرم امیدعلی را دیدم، در حالی که دسته گلی در دست داشت، آن را به من داد و گفت: این‌ها را ببر آب بده تا خشک نشوند ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات مادر شهید «ایرج آموخت» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

یک عکس، یک لبخند

همرزم شهید "محمد اسلامی نسب" در خاطره ای می گوید: چند روزی مانده بود به عملیات کربلای چهار، که گردانهای لشکر فجر در کنار امامزاده «زید» در حوالی شوشتر مستقر شده بودند، برای آموزش، در دفتر ستاد نشسته بودیم که برادر امیری، مسئول سمعی و بصری لشکر وارد شد، پیش من نشست و گلایه کرد... متن کامل این خاطره را در نوید شاهد بخوانید.

ماهی سیاه عراقی!

«یک ظرف پلاستیکی در دستش بود. نظرم را به سوی خودش جلب کرد. حیرت‌زده پرسیدم: این دیگر چیست؟ با خنده پاسخ داد: سوغات جبهه است. گفتم: مگر در جبهه غیر از تفنگ، چفیه و ساک، سوغات دیگری هم هست؟ ...» ادامه این خاطره را از زبان خواهر شهید «غلامحسین مردانی‌فر» در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

لحاف به جای روسری سر کنید!

«وقتی آقای دکتر برای معاینه به سر کلاس دختران رفت بعضی از آنها را که حجاب داشتند مسخره کرد و گفت: از این پس به جای روسری لحاف سر کنید!...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید ترور معلم «قدرت‌الله چگینی» در برخورد با این دکتر فاسد است که تقدیم حضورتان می‌شود.

هدیه ای از امام

همسر شهید"محمد اردکانی زاده" نقل می کند: «محمدگفت: این یکی پسره. خدا خواسته درِ رحمت رو ببنده و در برکتش را به رویمان باز کنه. پرسیدم:چطور؟ مگه علم غیب داری. مامایی هم سرت میشه؟ گفت: دیشب خواب دیدم که جایی هستم تاریک و پر از ظلمات. حتی جلوی پایم را هم نمی توانستم ببینم. یک مرتبه یک نوری ظاهر شد و همه اون فضا رو روشن کرد. در اون روشنایی یک آقایی با لباس سبز ظاهر شد و ...» نوید شاهد سمنان شما را به مطالعه جزئیات این خاطره دعوت می کند.

خاطره ای از شهید "مهدی ظل انوار" | قلبی آرام

مادر شهید "مهدی ظل انوار" در خاطره ای می گوید: بر سر خاک پسرانم نشسته بودم ، قلبم آرام نمی گرفت . خانمی پیشم آمد ، صورتش پوشیده بود . دستش را روی قلبم گذاشت و شروع کرد به دعا خواندن... ادامه متن را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید عسکر زمانی «12»

در انتظار دیدار با خانواده

شهید «عسکر زمانی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «بعد از نماز صبح چند لحظه‌ای به نماز مستحبی و قرآن پرداختم و حالا که...» متن خاطره دوازدهم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
طراحی و تولید: ایران سامانه