خاطره همسر شهید جبار دریساوی در سالروز شهادتش؛
«نگذاشت حرفهایم تمام شود، یکدفعه کیفش را با عصبانیت زمین گذاشت و در راهرو نشست و با ناراحتی رو به ما گفت: «باشه نمی روم پیش شما می مانم، جواب حضرت زینب (س) را هم خودتان بدهید.» با آوردن اسم حضرت زینب (س) به خودم لرزیدم چند ثانیه فکر کردم چگونه جواب دهم آیا آرامش خودم و فرزندانم را به اهل بیت ترجیح داده ام؟ سریعا تغییر موضع دادم و گفتم: «پاشو جبار، دیرت میشه اما مواظب خودت باش...» در ادامه متن خاطره این شهید والامقام را از زبان همسرش در نوید شاهد بخوانید.