شهید علی ادهم

navideshahed.com

برچسب ها - شهید علی ادهم
قسمت نخست خاطرات شهید «علی ادهم»
مادر شهید «علی ادهم» نقل می‌کند: «پدر علی گفت: «می‌دونی؟ دو سه تا از رفقای علی شهید شدن، حتماً اون خیلی ناراحته.گفتم: «خدا بیامرزدشون! چه کسانی شهید شدن؟ گفت: والله تا اون جایی که من با خبر شدم، فخاری و حسنان. دیگه نمی‌دونم. فردا وقتی علی آمد خیلی ناراحت بود و می‌گفت: خدا لایقم ندونست شهید بشم و اشک می‌ریخت.»
کد خبر: ۵۹۵۳۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۴/۲۱

هم‌رزم شهید «علی ادهم» نقل می‌کند: «هر دوی ما با ترکش گلوله زخمی شدیم. من فریاد زدم: آخ! او فریاد زد: الله‌اکبر! راهمان را با همین فریاد‌های کوتاه نشان دادیم.»
کد خبر: ۵۹۵۳۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۴/۲۱

برگرفته هایی از خاطرات مادر شهید علی ادهم در مورد سیره شهید
می دونین اگه او بشنوه که پشت سرش حرف زدین ناراحت می شه؟
کد خبر: ۳۹۲۳۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۵