گفتوگو با برادر شهید غلام حق شناس که پیکرش به تازگی شناسایی شده است
مادرم وقتی خبر شناسایی پیکر برادرم را از زبان سردار شنید دستش را به سوی آسمان بلند کرد و خدا را چند بار شکر کرد. اینجا بود که از نذر صلواتش برای ما صحبت کرد. مادرم سالها بر سر مزاری که به یادبود غلام بعد از تأیید شهادتش درست کرده بودیم میرفت و گریه میکرد.