روایتی خواندنی از آزاده کرمانشاهی؛
نوید شاهد - "فرهاد محمدی" آزاده کرمانشاهی می گوید: «یک روز برای صبحگاه آماده می شدیم که اتفاق عجیبی افتاده بود؛ پرچم عراق پایین کشیده شده بود و پرچم ایران در اهتزاز بود. بعثی ها بسیار ناراحت و عصبانی شدند. وقتی فهمیدند که کار کدام رزمنده ی ایرانی است او را به محوطه ی اردوگاه آوردند و آنقدر کتکش زدند تا به شهادت رسید.»