همرزم

همرزم

"محمدعلى" كه در اولين اعزامش همرزم دكتر چمران شد

نويد شاهد - محمدعلی حجتى در اولین اعزام به جبهه های نبرد، در کنار شهید چمران و دیگر برادران رزمنده اش، به دفاع از کشور پرداخت. گزيده زندگينامه اين پاسدار شهيد را در نويد شاهد مازندران بخوانيد.

خاطره هرمز باقری از شهید "اردوان"/آرزوی شهادت

نویدشاهد - شهید "اردوان باقری"سال 1348 در روستای باغچه جلیل در خانواده ای متدین دیده به جهان گشود. سرانجام 23تیر سال 67 در منطقه سردشت به درجه رفیع شهادت نایل آمد.

شهدا براى حفظ عقايد و اعتقادات جان خود ‏را نثار کردند

سردار «محسن سوهانى» از فرماندهان دوران دفاع مقدس در هجدهمين يادواره سرداران و 80 شهيد شهر رويان و حومه گفت: شهیدان ما تنها برای حفظ خاک وطن مان شهید نشدند، بلکه برای حفظ عقاید و اعتقادات جان خود ‏را نثار کردند.
به روایت یک همرزم:

خاطرات منتشر نشده شهید محمد طلا جاوید

بنده تیربارچی دسته و شهید جاوید هم آرپی جی زن دسته بودیم و از همان روز اول که اعزام شدیم در حقیقت ایشان را کاملا شناخته بودم.
شهيد سيدقاسم احمدى آزاد؛

رزمنده اى كه در كردستان همسنگر دكتر چمران شد

شهيد سيدقاسم احمدى آزاد فرزند سيدمحمود در سال 1340 در شهر «زیرآب» سوادكوه چشم به جهان گشود. اولین اعزام او به مناطق جنگی، در سال(1358) به کردستان بود که همسنگر دکتر چمران شده بود. بعد از آن، به عنوان مسئول مخابرات و طراح عملیات در جبهه جنوب، مشغول به خدمت شد.
خاطراتی از شهید سید جمال احمد پناهی

می دانست لحظات آسمانی شدن نزدیک است...

سید جمال بود بلند شد دست دادیم و احوالپرسی، می خندید و از شب سختی که گذرانده بود می گفت از آتش دشمن، از تلاش بچه ها، خیلی سرحال بود نمی دانم چقدر طول کشید خداحافظی کردم و از او دور شدم در حالی که برایم دست تکان می داد. ساعتی نگذشته بود که خبر دادند سید جمال شهید شده یکه خوردم و متاثر، آخر ما از یک محله و مسجد بودیم لحظات آخر را در ذهنم مرور می کردم خوشحالی سید جمال بی دلیل نبود او می دانست لحظات آسمانی شدن نزدیک شده است.
خاطره‌ای از شهید سید حسین صادقی؛

شهیدی که همه پیش بینی هایش درباره شهدا درست از آب درآمد

همرزم شهید سیدحسین صادقی از دوست خود چنین می‌گوید: روزی در جبهه دیدم که سید حسین صادقی یک کاغذی در دست دارد و نام بچه ها را در آن نوشته است از او پرسیدم که این چه کاغذی است و تو در داخل آن چه می نویسی ؟
خاطره ی از شهید مراد زمکی از شهدای نوجوان استان ایلام

نماز اول وقت

هميشه بنده و دوستان را به نماز اول وقت و درس خواندن تشوبق مي نمود و غيبت را دوست نداشت و اگر از كسي در میان جمع نامي برده مي شد رنگ او عوض و گاهي جمع را ترك مي نمود...

نامه خواندنی شهيد محمدحسين تجلي به همرزم ش/ گريه زيبا و رويش سرخ

اگر كسي قلب خود را ببيند وحشت خواهد كرد. زيرا در اين صورت ديگر بقايي برايش نخواهد بود. ولي من قلبم را ديده ام. امت ما قلبش را ديده است....
خاطره ی از رزمنده دفاع مقدس یداله مظلومی همرزم شهید یادگار امیدی

همیشه نخستین نفر در بطن ماموریت‌ها بود

شاید امداد غیبی الهی بود که نیروهای عراقی از چند قدمی ما رد شده و در هوای مهتابی متوجه حضور ما نشدند...

شوق پرواز؛ روایتی از هم رزم و دوست شهید«سیدجمال موسوی»

شهید سید جمال موسوی حدود سه سال قبل از شهادت از نیروهای ادواتی تیپ بود. او دو سال خدمت مقدس سربازی را با رشادت های فراوان و به یاد ماندنی ، مخصوصاً در انهدام سنگرهای انفرادی و تیر بار و ... با تفنگ 106 م م و قبضه ی مینی کاتیوشا به پایان رسانده بود.

«لبخند گرم» روایت همرزم طلبه شهید حسین صنعتکار

چون حسین وسط آن قایق ایستاده بود؛ آرامش دلپذیری در چهره اش موج می زد.
یادمان شهید محمد صنیع خانی /

در کلام یاران (7)؛ سيد ازعاشقان امام(ره)بود

بعد از پايان جنگ كه سيد محمد درجه سرتيپي دريافت كرد، تا چند وقت درجه نمي زد و مي گفت:«من جلوي همكاران درجه نمي زنم چون آنها هم در ترابري سپاه تلاش كرده اند.
ویژه نامه سردار شهید علی حاجبی

در کلام یاران (6) - سردارعسكري ( همرزم شهيد)

نوید شاهد: یكي از ويژگي هاي خوب شهيد حاجبي اين بود كه توانسته بود دوستان و همكاران خوبي را جذب واحد مخابرات كند. درست يادم هست قبل از عمليات والفجر 8 يك روز آمد ستاد لشكر گفت : ما مخابرات لشكر قادريم با مجموعه اي كه داريم هم مخابرات لشكري را اداره كنيم و هم يكي از واحدهاي لشكر را راه اندازي كنيم. ما توان خوبي داريم و اين توان دارد هرز مي رود و بچه ها به نحو احسن از انرژي و توانشان استفاده نمي كنند. ما در عملياتهاي پدافندي كه هست ، بخشي از نيروي مان بيكار است و كار مفيد برايشان نداريم و در عملياتهاي پدافندي هم قادريم كه كارمان را نصف كنيم.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه