در وصیتنامه شهید "فضلالله سیفیپورزمانی" میخوانیم: نگذارید خون شهیدان به هدر رود تا خداى ناکرده منافقان و وابستگان به شرق و غرب، اسلام خود درآورده را به شما تحمیل کنند...
دختر داییاش را پسندیده بود، اما باز هم اصرار کرد که اول به جبهه برود و وظیفهاش را ادا کند، بعد عروسی... آنچه میخوانید بخشی از خاطرات مادر شهید «محمود رضایی» است که تقدیم حضورتان میشود.
شهید "علیاصغر مافیفرد" در وصیتنامهاش آورده است: همیشه در مساجد و حتی نماز دشمنشکن جمعه شرکت کنید و نگذارید دشمنان ضربهای به اسلام و مسلمین بزنند...
مدت زیادی بود که از اکبر خبری نداشتیم، آن روز جلوی عکس امام زانو زدم و در حالی که اشک میریختم، امام را چندین بار به جدش قسم دادم و گفتم: آقا تو سید هستی، من پسرم را از تو میخواهم...