استان قزوین - صفحه 72

آخرین اخبار:
استان قزوین
زندگینامه

زندگینامه شهید حسینعلی محمدی

حسینعلی محمدی، ششم فروردین ۱۳۳۹، در روستای شریف آباد از توابع شهرستان قزوین به دنیا آمد. پدرش محمدعلی، کارگر کارخانه برق بود و مادرش صغرا نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. پاسدار کمیته بود. سال ۱۳۵۸ ازدواج کرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد. ششم خرداد ۱۳۶۵، در زاهدان هنگام درگیری با قاچاقچیان بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. او را عباس نیز می نامیدند.
تصاویر ماندگار

خمپاره در سنگر تدارکات!

اینجا منطقه پاسگاه زید و بعد از عملیات والفجر مقدماتی است، منطقه‌ای که ما حدود 4 ماه در آن مستقر بودیم، گردان ما، یعنی گردان حضرت رسول(ص)، حدود 3 کیلومتر از خط را تحت پوشش داشت و نیروهایش در آن مستقر بودند.
مادر شهیدان

مادر شهیدان فخاری آسمانی شد

مراسم تشییع و خاکسپاری سیده بتول آصف‌الحسینی مادر شهیدان ابوالفضل و جواد فخاری در قزوین برگزار می‌شود.
همزمان با سالروز آزادسازی خرمشهر؛

گلزار شهدای قزوین در سالروز آزاد سازی خرمشهر غباروبی و گلباران شد

همزمان با سوم خرداد سالروز آزادسازی خرمشهر، گلزار شهدای قزوین غباروبی و گلباران شد.
تصاویر ماندگار

سفر آخر

در وصیت نامه اش نوشت: تا زمانی که نفس در بدن دارم برآنم که فریاد رسای الله اکبرم تیری بر قلب مزدوران باشد.
تصاویر ماندگار

آمبولانس متلاشی شد!

اما آمبولانس در بین راه مورد اصابت خمپاره دشمن قرار گرفت و تاج احمدی با متلاشی شدن آمبولانس به شهادت رسید.
تصاویر ماندگار

اگر بمانید ضرر کرده اید!

این پل، پل ارتباطی فلزی متحرک مارد است که بر روی رود خروشان کارون نصب شده و ارتباط جاده اهواز، آبادان و جاده اهواز، خرمشهر را میسر می‌سازد. نزدیکی‌های عصر بود که اعلام شد دشمن بعثی در منطقه پاسگاه زید پاتک شدیدی زده است و باید نیروهای جدیدی جهت استحکام خط پدافندی به نیروهای خط که در حال دفع پاتک دشمن هستند، ملحق شوند.
تصاویر ماندگار

پا توی کفش فرمانده!

این عکس یادگاری، بعد از عملیات خیبر گرفته شده است.
تصاویر ماندگار

برای روحیه رزمندگان!

رزمندگان دلیری که در حال آماده شدن برای حضور در عملیات والفجر8 بودند...
تصاویر ماندگار

بچه ها را کچل کردیم

به من می گفتند، تو عامل مخرب جبهه هایی، آخه هر وقت که می رفتم جبهه، سر به سر رزمندگان می گذاشتیم و همه چیز را به هم میزدیم تا بچه ها شارژ شده و روحیه بگیرند. در یکی از عملیات ها، یادم نمی رود که یک روز به عملیات مانده بود،...
تصاویر ماندگار

پا توی کفش فرمانده!

این عکس یادگاری، بعد از عملیات خیبر گرفته شده است. آن روز فرمانده سرافراز لشکر 17 علی ابن ابیطالب (ع)، سردار شهید مهدی زین الدین به صورت سر زده به کانکس ما در انرژی اتمی آمد ...
تصاویر ماندگار

دعا و ترکش!

محتوای جیب چپ بسیجی اش یک کتابچه دعا بود و چند تکه ترکش! ترکش های خمپاره دشمن که به هوا پرتاب شد، قلب او را نشانه گرفته بود، ...
تصاویر ماندگار

شهید بابایی، دانشگاه سیار بود

حاج علی سیفی را سالگرد شهادت سرلشکر بسیجی، عباس بابایی در قزوین دیدم. گوشه ای دنج در کنار مزار شهدا نشسته بود و چشم از آرامگاه بابایی بر نمی داشت. ...
تصاویر ماندگار

ساخت دستشویی صحرایی

سال 65 بود، منطقه ی جنگی باختران در غرب کشور، شهید صادق انبارلوئی، علی رغم اینکه در جبهه به فیض جانبازی رسیده بود، آمده بود تا در عملیات بعدی هم حضور داشته باشد. ...
تصاویر ماندگار

اگر عکس بگیرم، شهید می شوی!

اعزام سپاه محمد(ص) بود و قرار بود کاری شود کارستان. طبق معمول داشتم عکس می گرفتم. گفت: اخوی یک عکس هم از ما بگیر! ...
زندگینامه

زندگینامه شهید محمد هرائینی

محمد هرائینی، پانزدهم اسفند ۱۳۴۵، در روستای ساغران علیا از توابع شهرستان بوئین زهرا به دنیا آمد. پدرش علی اصغر، کشاورز بود و مادرش خدیجه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. سی ام اردیبهشت ۱۳۶۵، در حاج عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
زندگینامه و تصاویر

زندگینامه و تصاویر شهید مرتضی غفوری

مرتضی غفوری، یکم مهر ۱۳۵۷، در شهر تهران به دنیا آمد. پدرش محمد (فوت۱۳۶۷) و مادرش صغرا نام داشت. دانشجوی رشته خلبانی و ستوان دوم نیروی هوایی بود. سی‌ام اردیبهشت ۱۳۸۱، در اصفهان هنگام آموزش بر اثر سقوط بالگرد به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای روستای نهاوند از توابع شهر تاکستان قرار دارد.
تصاویر ماندگار

خدا قبول فرماید !

عکس مربوط به روز وداع شهید سید محمد حسن میرجعفری است. پدربزرگوارش، حجت الاسلام سید ابوجعفر میرجعفری در پشت عکس نوشته است: "تولد سید محمد حسن مصادف بود با روز ولادت امام حسن(ع) و روز شهادتش هم مصادف بود با روز شهادت امام حسن(ع)....
تصاویر ماندگار

نیمی شهید و نیمی !

چند روزی به عملیات کربلای4 مانده بود. نمی دانم، شاید یک ساعتی طول کشید تا رزمندگان حاضر را جمع کردم تا یک عکس یادگاری بگیرم. راستش یه جورایی هم به دلم افتاده بود که خیلی از همین بچه ها رفتنی هستند، یعنی مسافر خدا، بخاطر همین هم خیلی اصرار داشتم که همه باشند. تا همین امروز هم خودم آمار تعدادشان را نداشتم، اما امروز که به آن روز نگاه می کنم، 64 نفر را توی قاب دوربینم جای دادم، 64 نفری که درست نیمی از آنها امروز در بین ما نیستند....
تصاویر ماندگار

جانبازی در آغوش شهید

مرحله دوم عملیات فتح المبین بود، سال 61، در این علمیات قرار بود سایت های 4و 5 آزاد شود، آن روزها، اهواز در تیررس دوربردهای عراقی ها بود. اتفاقاً شبی که عملیات شروع شد، شب جمعه بود. ما را بردند دعای کمیل، بعد از دعا، مسیری را که طی کردیم تا به منطقه عملیاتی برسیم، پیاده بردند تا دشمن متوجه ما نشود....
طراحی و تولید: ایران سامانه