هوشيارانه از اين انقلاب حفاظت كنيد و قدر انقلاب را كه نعمتى است الهى و خون هزاران شهيد به پاى آن ريخته شده را بدانيد. انقلاب را بدون اينكه انحرافى در آن بوجود آيد به نسل هاى آينده بدهيد.
در سال 1338 هجری شمسی در مشهد مقدس، نزدیک حرم حضرت امام رضا (ع) به دنیا آمد. او در خانوادهای مذهبی و عاشق به اهلبیت عصمت و طهارت پرورش یافت و از همان کودکی و نوجوانی اهمیت زیادی برای انجام واجبات دینی و مذهبی قائل بود. در دوران تحصیل نیز دانشآموزی کوشا و اهل مطالعه بود، و در سال 1357 موفق به اخذ دیپلم شد.
شهادت برای ما همان ادامه راه امامان معصوم است و ما از کشته شدن در راه خدا نه تنها
نمی ترسیم بلکه با افتخار به استقبال آن می رویم و به ملت ایران می گویم قدر این لحظه های نورانی را بدانید و از این راه برنگردید که ماندن در این راه علاوه بر عزت دنیوی پاداش عظیم الهی در آخرت را نیز دارد.
در روز یازدهم تیرماه ۱۳۶۱ یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق به نام رضا ابراهیمزاده، در عملیاتی انتحاری، پس از نماز به ایشان نزدیک شد و پس از دست دادن او را در آغوش گرفت و به یکباره نارنجکی منفجر وایشان شهید می شوند.
از خداوند تعالی سلامت و سعادت همه را خواستارو امید است موفق شویم در راه اهداف مقدسه ی اسلامی، این چند روز باقی عمر را بگذرانیم. امید دعای خیر از جنابعالی و سایر آقایان دارم.
زندگی نامه و خاطرانی از رزمنده ستاد جنگهای نامنظم و فداییان اسلام
پاسدار شهید غلامرضا (حمید) مستعدی، یکی از شهدای محلات تهران است که هم قبل از انقلاب اسلامی فعالیتهای زیادی داشته و هم در دوران جنگ تحمیلی رشادتهای فراوان داشته است.
تو آگاهي كه من با شناخت و آگاهي و رهنمود هاي امام امت، ولی فقيه و نائب بر حقش به ميدان نبرد جنگ حق عليه باطل شتافتم و به خاطر تحكيم اسلام و جمهوري و تداوم انقلاب و خط اسلام اصيل و خط امام که همانا صراط المستقيم است
برادرانم! ادامه دهنده راه امام و حافظ دین اسلام باشید. من برای آب و خاک جنگیدم. انگیزه جهاد من تنها کمک به دین خدا برای حفظ اسلام و یاری امام بوده و بس.
من را هر كجا كه خودتان صلاح دانستيد خاك كنيد چون فرق نميكند و از شما مى خواهم كه براى من گريه نكنيد چرا كه شهادت افتخار است و مادرم از تو ميخواهم كه زينب وار زندگى كنى...
اما سخنی با امام امت بزرگ مرد تاریخ سلام و درود بر تو ای جاودانه تاریخ رسالت روح الله سلام بر تو ای ابراهیم زمان هم اکنون کسی با تو حرف می زند که در زیر خروارها خاک به خواب رفته، امیدوارم که دین خود را توانسته باشم ادا کنم ...