روایت حمید حسام از شهید سید حسین سماوات
آن دیگری به او خطاب می کرد:« آی بچه تهرونی! اینجا میدون ونک نیست، برو تو سنگر!» و او با سادگی تمام پاسخ می داد:« آخه تو سنگر یه عقرب هس، نمیشه رفت تو!» و اگر بیشتر سر به سرش می گذاشتیم، نجیبانه این آیه را می خواند:« ویلٌ لِکلِّ هُمزه لُمزه»