خاطرات آزاده

خاطرات آزاده

بعثی‌ها در ماه محرم آب را بر رویمان قطع می‌کردند!

«عبداله علیمرادی» از آزادگان سرافراز استان ایلام با گذراندن ۱۰ سال دوران سخت اسارت در بیان خاطراتی از ماه محرم در اسارت می‌گوید: بعثی ها «ماه محرم آب را بر رویمان قطع می‌کردند، ما این محدودیت ها را با جان دل می‌خریدیم، چون احساس می‌کردیم بیشتر به امام حسین (ع) و یارانش نزدیک تریم.» فیلم خاطرات این آزاده سرافراز از دوران اسارت تقدیم حضورتان می‌شود.
از سوی نشر شاهد

خاطرات آزاده «حمیدرضا قنبری» به چاپ می‌رسد

کتاب «نخل‌های زینتی» روایتی از خاطرات آزاده سرافراز «حمیدرضا قنبری» است که به قلم خودش از سوی نشر شاهد به چاپ خواهد رسید.

مسابقه کتاب‌خوانی «از زرین آباد تا موصل» برگزار می‌شود

به مناسبت سالروز بازگشت غرور آفرین آزادگان سرافراز به خاک وطن، مسابقه کتاب‌خوانی «از زرین آباد تا موصل» برگزار می‌شود.

کتاب "سرباز کوچک امام (ره)"

کتاب " سرباز کوچک امام ( ره ) " خاطرات آزاده پرآوازه ( اسیر 13 ساله جنگ تحمیلی ) مهدی طحانیان به قلم فاطمه دوست کامی
کتاب دوروز یا دوسال

معرفی کتاب دو روز یا دوسال

کتاب دو روز یا دوسال به قلم هادی اکبری که خاطرات بسیار خواندنی آزاده سرافراز مهدی صانعی میباشد توسط انتشارات جوانان موفق در تیرازژ1000 مجلد به زیور طبع آراسته گردید.
باز هواي وطنم، وطنم آرزوست!

خاطرات آزادة جانباز محمود شريعت(نقي پورعلمداري) در «پوکه های طلایی»

شيشه‌هاي اتوبوس را شكستيم و به سروان حمله كرديم. زير مشت و لگد تا جايي كه مي‌خورد كتكش زديم. راننده كه فرمان را برگردانده بود، از ترس تسليم شد.
کتاب «نامه رسان» در استان ایلام رونمایی شد

کار برای ادبیات جنگ شغل ما نیست، شوق ماست/رونمایی از کتاب نامه رسان خاطرات آزاده ایلامی محمود منصوری عصر دیروز

رونمایی از کتاب نامه رسان خاطرات آزاده و جانباز گرانقدر ایلامی محمود منصوری عصر دیروز با حضور دکتر مرتضی سرهنگی مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری در سالن اجتماعات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان ایلام برگزار گردید...
خاطرات آزادگان

از اسارت تا آزادي

لباسها را شسته و با همان حالت خيس مي پوشيديم و راه مي رفتيم تا لباس ها خشك شود. تابستان آب براي خوردن نبود تا برسد به حمام رفتن ليوان را قطره قطره از آب پر مي كرديم تا بخوريم. يك روز داد و فرياد شد كه يك تانكر آب آمده ليوان را برداشتم و سراغ آب به صورت نشسته رفتيم نوبت من شد آب را برداشتم ، گل خالي بود و داخلش جلبك بود ، اكثر بچه ها اسهال خوني گرفتند. در حدود 150 تا 160 نفر از شدت اين بيماري شهيد شدند
به مناسبت گراميداشت سالگرد ارتحال ملكوتي امام خميني (ره)؛

خاطرات آزادگان کرمانی از روز ارتحال امام(ره)

با رحلت حضرت امام (ره) بچه ها به راحتي دور هم جمع مي شدند، قرآن مي خواندند و براي امام فاتحه طلب مي كردند، چرا كه عراقيها مي دانستند اگر لب تر كنند اردوگاه منفجر مي شود.
خاطرات قفس

خاطرات دوران اسارت

خاطرات آزادۀ جانباز محمد­علی ملتجاییِ فرید از اسارت
خاطرات آزاده

خاطرات آزادۀ سر افراز وجانباز یوسفعلی کُرد اهری

خاطرات آزادۀ جانباز یوسفعلی کُرد اهری
خاطرات دوران اسارت

خاطرات آزاده و جانباز 60درصد محمدرضا فرجی بازنشسته استانداری ایلام از دوران 10 سال اسارت (1)

در پایان روز با همان همه شکنجه و بدنهای کاملاً مجروح و خسته ، همگی ندای یا اباعبدالله الحسین (ع) سر داده و عزا داری خود را برپا می داشتیم داشتیم
خاطرات آزاده محمود حمزه از دوران سخت اسارت

برگرفته هایی از خاطرات 10 سال دوران اسارات آزاده محمود حمزه

الحمدلله الذي عافاني من مبتلاك به و ماشاء فعل. وقت روبرو شدن با اين‌جور خطرات مي‌خواندمش و كارساز بود.

خاطره جانباز آزاده صمد قرباني

سخت ترين خبر براي ما، خبر رحلت امام بود، مي خواستيم مراسم عزاداري بگيريم ولی اجازه نمي دادند و به ما مي گفتند بگوئيد مرگ بر خميني ولي ما مي گفتيم مرد خميني ...
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه