گفتوگو با «حشمت مرادی» همرزم شهید غریب در اسارت «علیرضا نظری»
«حشمت مرادی» می گوید: در روزهایی که اسارت، با شکنجه، گرسنگی و تحقیر گره خورده بود، رفیقی داشتم که مثل کوه ایستاده بود؛ «علیرضا نظری». هرچه عراقیها فشار میآوردند، او خم نمیشد. با همان جسم زخمی، لبخند میزد و ما را به صبوری دعوت میکرد. روزی که او را برای درمان بردند، دلم لرزید؛ و چند ماه بعد، خبر شهادتش آمد. غریبانه رفت، اما هنوز هم جای خالیاش را در دلم حس میکنم.