بدلیل سوابق درخشان و تعهد این شهید عزیز، به عنوان فرمانده گروهان مرزی ضیایی منصوب گردید و سرانجام مزد رشادت های خود را در در ششم خرداد ماه 1396 و در درگیری با گروهک مزدور پژاک با شهادت در راه امنیت مرزهای جمهوری اسلامی گرفت.
شهید عیسی بابایی نژاد درس شجاعت و شهامت و حسين گونه زيستن را در مكتب پدر آموخته بود و مرد كار بود. با وجود كار و تلاش بسيار از فعاليت در مسجد طالقاني باز نداشت.
او با اخلاصی که داشت به عنوان یکی از افراد واحد خمپاره انداز مشغول می شود و هیچگاه از سوابق و مسئولیت های خود به کسی چیزی نگفت تا اینکه یکی از مسئولین مهندسی رزمی سپاه او را می شناسد.
این افسر وظیفه شناس در شب ششم خرداد سال 96 در حین انجام ماموریت در منطقه صفر مرزی و در درگیری با گروهک ضد انقلاب پژاک شهد شهادت نوشید و به ملکوت اعلی عروج کرد.
در اوج گرما خودش برده بود جایش را کنده و سیمان کاری کرده بود و حالا قسمت این شده که مهمان های مزارش هم از نیمکتی که خودش با دست های خودش ساخته استفاده می کنند.
شهید بدر حداد وی دارای روحیه جهادی و بسیجی بود به طوری که همزمان با خدمت در نیروی انتظامی، فرماندهی پایگاه مقاومت بسیج شهید بابایی در شهرک پرواز تبریز را نیز برای مدتی عهده دار بود
مادر شهیدان جباریان می گوید: من رضا را قربانی حضرت علی اکبر و رحیم را قربانی حضرت قاسم می دانم. فرزندان من پیشکشی برای امام حسین و فدایی در راه او هستند.
نازم به عاشقی كه سرش را به نوك نى، سردار سر بريده سرها نوشته اند
زنگ زد و گفت که امروز منطقه اطراف حرم را بطور کامل از دست تکفیریها که تا پانصد متری حرم پیش آمده بودند درآوردیم و از سمتی که دست تکفیریها بود وارد حرم شدیم.
سردار حاج سعید قاسمی: از شهید جنجگو می پرسیم این همه مدت کجا بودی؟ در جواب او از ما می پرسد شما کجایید؛ من مانده بودم تا به امر امام(ره) جزیره را حفظ کنم؛ شما در این مدت چه می کردید؟