حاج حسین بصیر - صفحه 3

حاج حسین بصیر

دفتر خاطرات - چراغ هدايت رزمنده ها

نوید شاهد: قبل از شروع عمليات كربلاي 4 در منطقه «ام الرصاص» دشمن متوجه حضور رزمنده ها شد. به همين دليل امكانات نيروئي و تجهيزات و ماشين هاي جنگي را به آن منطقه برد و در آماده باش كامل بود.

دفتر خاطرات - تواضع و بصيرت حاجي

نوید شاهد: در واحد طرح و عمليات فعاليت مي كردم. سال 62 لشكر25 كربلا مي خواست در منطقه جفير، عملياتي بر عليه قواي دشمن داشته باشد. ...

دفتر خاطرات - مثل پدر

نوید شاهد: سال 64 جهت آموزش غواصي به منطقه بهمن شير رفته بوديم. حاج بصير كه فرمانده گردان يا رسول(ص) بود، هنگام آموزش غواصي در فصل زمستان، خودش براي همدردي با ما، گاهي لباس غواصي مي پوشيد و داخل آب مي رفت.

دفتر خاطرات - لبخند معني دار

نوید شاهد: صبر و توكل در راه عقيده باعث حل خيلي از مشكلات و تحمل مصيبت هاست؛ ولي ديدن صحنه اي در عمليات كربلاي يك هنوز در خاطرم باقي مانده است.

دفتر خاطرات - مجروحان ديگر واجب ترند

نوید شاهد: قبل از عمليات والفجر 8 در بهداري لشكر 25 كربلا فعاليت مي كردم. در يكي از بمباران دشمن در آبادان، تعداد زيادي از رزمنده ها مجروح شدند

دفتر خاطرات - نوبت شهادت حاج حسین بصیر رسید.

نوید شاهد: قبل از عمليات كربلاي10 حاج بصير در صبحگاه با لحني مظلومانه شروع به سخنراني نمود. همين كه نام اهل بيت عصمت و طهارت(ع) را مي برد، شروع به گريه مي كرد.

دفتر خاطرات - واسطه امر خيرخواهانه

نوید شاهد: در عمليات كربلاي 5 از ناحيه سر مجروح شدم و مقداري از كاسه سرم برداشته شد. به پشت جبهه رفتم و بعد از درمانم، راهي خانه شدم. در آن مدت، دلم طاقت ماندن نداشت. م

دفتر خاطرات - غبطه مقام برادر

نوید شاهد: در جريان عمليات كربلاي يك رزمندگان گردان ، گوسفندي را از نيروهاي عراقي به غنيمت گرفتند و بعد از عمليات به علي اصغر گفتند : اگر اجازه مي دهيد ، برويم اين گوسفند را سر ببريم و با هم بخوريم ...

دفتر خاطرات - حضور موثر حاجي بصیر

نوید شاهد: در عمليات كربلاي 5 لشكر 25 كربلا از پلي كه در غرب كانال ماهي قرار داشت پشتيباني مي شد؛ به طوري كه تدارك از آنجا به خط مقدم مي رسيد. چون دشمن از اين موضوع با خبر بود، تصميم داشت آن را نابود كند و منطقه در اختيارمان را دوباره باز پس گيرد.

دفتر خاطرات - تنبيه نظامي

نوید شاهد: سال 1359 گروه فدائيان انقلاب اسلامي تشكيل شده بود كه در زمان جنگ، از آنجا به مناطق جنگي نيرو اعزام مي كرد.

دفتر خاطرات - تعبير خواب پيرمرد

نوید شاهد: نيروهاي گردان حضرت يا رسول ا... به فرماندهي سردار شهيد حاج بصير آماده عمليات به پاسگاه ابوذر بودند(عمليات قدس 1 )...

دفتر خاطرات - امشب شب عاشوراست!

نوید شاهد: عمليات والفجر 8 يكي از عمليات هاي مهم و سختي بود كه طي دوران دفاع مقدس اتفاق افتاد و محور كارخانه ي نمك نيز يكي از سخت ترين محورهايي بود كه بچه هاي ما توانستند آن را با چنگ و دندان حفظ كنند.

دفتر خاطرات - بانگ الله اكبر

نوید شاهد: سال 1365 در عمليات كربلاي 4 در گروهان 2 گردان يا رسول(ص) بودم. شب عمليات، ما از گمرك خرمشهر به طرف اروند رود حركت كرديم. ..

دفتر خاطرات - آخرین وداع

نوید شاهد: قرار بود از هفت تپه به غرب كشور جهت انجام عمليات اعزام شويم. ما جزو نيروهاي گردان عاشورا از تيپ يكم لشكر 25 كربلا بوديم.

دفتر خاطرات - عزاداری خالصانه

نوید شاهد: سال 64 در نزديكي فاو بوديم. محل استقرار گردان يا رسول(ص) به خط دشمن خيلي نزديك بود. چند روزي به محرم مانده بود كه رزمنده ها خودشان را آماده عزاداري سالار شهيدان ابا عبدالله الحسين (ع) مي كردند

وصیت نامه شهید سردار حاج حسین بصیر

نوید شاهد: خاطرات زيادي از شما دارم، از خاطرات آبادان، گيلان غرب، سرپل ذهاب، كردستان، جبهه هاي جنوب و غرب سرزنده ام، از جفير، از هور الهويزه، هور العظيم، از تبور، از عمليات والفجر 4،عمليات والفجر 6،عمليات ثامن الائمه (ع)،عمليات بدر،عمليات قدس، عمليات والفجر 8، عمليات يا صاحب الزمان (عج) ادركني، كربلاي 4 ، همه اينها برايمان خاطره است و در هر كدام دنيايي مطلب نهفته است،فداكاري هاي شما كه لحظه به لحظه بود در عمليات مختلف مردانگي، شرف و اسلام خواهي را به ذهن متبادر مي سازد وليكن قدرت بيان را از انسان سلب مي كند.

زندگی نامه سردار شهید حاج حسین بصیر

نوید شاهد: در شام غريبان عاشوراي حسيني سال ۱۳۲۲ در يكي از روستاهاي «فريدونكنار» به دنيا آمد. او اولين فرزند زوج «محمد حسن بصير» و سيده «سكينه طيبي نژاد» بود كه در دورة ارباب و رعيتي به عنوان يك رعيت در زمين هاي ارباب كشاورزي مي كردند. مادرش مي گويد : «در آن دوره ما رعيت مردم بوديم و گندم و پنبه مي كاشتيم. ما كار مي كرديم و ارباب مي برد. حتي خانه اي كه زندگي مي كرديم مال ارباب بود.»...
زندگی نامه مشروح شهید حاج حسین بصیر در سالروز شهادت:

سردار خستگی ناپذیر؛ پله پله تا ملکوت

نويد شاهد: یک روز قبل از رفتن به جبهه سجاده مادرش را پهن کرد و روی سجاده مادرش نماز خواند و به مادرش گفت که برایش دعا کند و صبح قبل از رفتن به سر بچه‌ها و عمه‌اش (فوت کرده‌اند) دست کشید و نامه وداع حضرت زینب را خواند. ما همیشه آماده شنیدن خبر شهادت ایشان بودیم اما این دفعه طور دیگری بود.

«شاهد یاران» یادمان سردار شهید حاج حسین بصیر

یکصد و بیست و سومین شماره ماهنامه مستند تاریخی شاهد یاران با عنوان «سردار خستگی ناپذیر» یادمان سردار شهید حاج حسین بصیر به همت گروه مجلات شاهد بنیاد شهید و امور ایثارگران منتشر شد.
طراحی و تولید: ایران سامانه